کلمه جو
صفحه اصلی

simon


معنی : شمعون
معانی دیگر : (انجیل) شمعون، اسم خاص مذکر (مخفف: si)، سایمون (جامعه شناس و اقتصاددان امریکایی)

انگلیسی به فارسی

سیمون، شمعون


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a Hebrew name for the apostle Peter.

(2) تعریف: another of the twelve Apostles of Jesus Christ.

• male first name

مترادف و متضاد

شمعون (اسم)
simon

جملات نمونه

Simon Peter

شمعون پطرس


Simon the Zealot

شمعون غیور


1. Simon waited until the laughter subsided.
[ترجمه ترگمان]سیمون صبر کرد تا خنده فروکش کرد
[ترجمه گوگل]سیمون منتظر بود تا خنده فرو برود

2. Simon and Julian were vying for her attention all through dinner.
[ترجمه ترگمان]سیمون و جولیان در تمام مدت صرف شام برای جلب توجه او رقابت می کردند
[ترجمه گوگل]سیمون و جولیان از طریق شام برای توجه او در حال رقابت بودند

3. Simon lay in bed thinking about the meeting next day.
[ترجمه ترگمان]سیمون در بس تر دراز کشید و روز بعد راجع به جلسه فکر کرد
[ترجمه گوگل]سایمون در رختخواب در روز بعد فکر می کند که جلسه ای دارد

4. Simon de Montfort rose in rebellion in 125
[ترجمه ترگمان]سیمون د Montfort در سال ۱۲۵ میلادی قیام کرد
[ترجمه گوگل]سیمون د مورفورت در 125 قیام ظهور کرد

5. When he returned, she and Simon had already gone.
[ترجمه ترگمان]وقتی برگشت، او و سیمون از هم جدا شده بودند
[ترجمه گوگل]وقتی برگشت، او و سیمون قبلا رفته بودند

6. I saw Simon shortly before his departure for Russia.
[ترجمه ترگمان]من (سیمون)را کمی قبل از رفتن به روسیه دیدم
[ترجمه گوگل]سیمون در مدت کوتاهی قبل از خروج از روسیه دیدم

7. I think Simon is in his room .
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم (سیمون)در اتاق خودش است
[ترجمه گوگل]فکر می کنم سیمون در اتاقش است

8. Go and ask Simon - he's the Einstein of the family.
[ترجمه ترگمان]بروید و از (سیمون)بپرسید - او انیشتین خانواده است
[ترجمه گوگل]برو و سایمون را بپرس - او اینشتین خانواده است

9. Helen brought Simon down very cleverly with her remarks.
[ترجمه ترگمان]هلن با سخنان خود سیمون را با مهارت پایین آورد
[ترجمه گوگل]هلن سیمون را بسیار با هوشمندانه با سخنانش به ارمغان آورد

10. Simon allowed his pace to slacken.
[ترجمه ترگمان](سیمون)اجازه داد که سرعتش کم شود
[ترجمه گوگل]سیمون سرعت خود را به حال خود رها کرد

11. Simon rested his head against the upholstery.
[ترجمه ترگمان]سیمون سر خود را روی تشک گذاشت
[ترجمه گوگل]سیمون سر خود را در برابر اثاثه یا لوازم داخلی سپرد

12. I was steeling myself to call round when Simon arrived.
[ترجمه ترگمان]داشتم خودم را آماده می کردم که وقتی سایمون وارد شد، خودم را جمع و جور کنم
[ترجمه گوگل]وقتی سایمون وارد شد، من خودم را به زنگ زدم

13. Ask Simon to cook the meal? Come off it, he can hardly boil an egg!
[ترجمه ترگمان]از \"سایمون\" بخواه که غذا درست کنه؟ ! بی خیال! اون به سختی میتونه یه تخم رو boil
[ترجمه گوگل]از سیمون بخواهید غذا بخورید؟ بیا آن را، او می تواند به سختی جوش یک تخم مرغ!

14. Simon finished dialing and clamped the phone to his ear.
[ترجمه ترگمان](سایمون)شماره گیری را تمام کرد و گوشی را به گوشش چسباند
[ترجمه گوگل]سیمون شماره گیری را به پایان رساند و تلفن را به گوش او بست

15. Mr Simon said he was not against taxes as such, "but I do object when taxation is justified on spurious or dishonest grounds," he says.
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \"آقای سیمون گفت که او مخالف مالیات ها نیست،\" اما اعتراض دارم وقتی که مالیات بر زمین های نادرست یا نادرست توجیه پذیر است \"
[ترجمه گوگل]آقای سیمون گفت که در برابر مالیات ها چنین نیست، اما من وقتی که مالیات بر مبنای احکام جعلی یا غیرقانونی توجیه می شود، مخالفت می کنم

پیشنهاد کاربران

سیمون
شیمون
شمعون
. . . .
بسته به محل مورد نظر به صورت های مختلف تلفظ می شود

شمعون


کلمات دیگر: