کلمه جو
صفحه اصلی

beget


معنی : ایجاد کردن، تولید کردن، بوجود اوردن، سبب وجود شدن
معانی دیگر : زمان گذشته ی فعل: begin، بچه کاشتن، بچه تولید کردن، پس انداختن، موجب شدن

انگلیسی به فارسی

تولید کردن، بوجود آوردن، ایجاد کردن، سبب وجود شدن


بیا، ایجاد کردن، تولید کردن، بوجود اوردن، سبب وجود شدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: begets, begetting, begot, begotten
مشتقات: begetter (n.)
(1) تعریف: to generate (offspring); cause to begin life, esp. to father.
مترادف: engender, father, generate, procreate, sire
مشابه: breed, create, produce, propagate, spawn

- The king begot two daughters before begetting a son.
[ترجمه ترگمان] پادشاه پیش از این که فرزندی به وجود بیاورد، دو دختر به وجود آورد
[ترجمه گوگل] پادشاه قبل از تولد یک پسر دو دختر را زاده کرد

(2) تعریف: to produce or cause.
مترادف: breed, create, engender, generate, give rise to, lead to, spawn
مشابه: cause, occasion, procreate, produce, yield

- Poverty often begets crime.
[ترجمه ترگمان] فقر اغلب باعث بروز جرم می شود
[ترجمه گوگل] فقر اغلب جنایت را می سازد

• cause, give rise to; father, sire
to beget something means to cause it to happen or be created; a formal word.

مترادف و متضاد

create, bear


ایجاد کردن (فعل)
make, cause, hatch, produce, beget, create, construct, develop, engender, put out

تولید کردن (فعل)
breed, raise, fetch up, supply, generate, produce, beget, turn out, procreate, inbreed, bring forward, manufacture

بوجود اوردن (فعل)
father, raise, make, generate, beget, inbreed

سبب وجود شدن (فعل)
beget

Synonyms: afford, breed, bring, bring about, cause, effect, engender, father, generate, get, give rise to, multiply, occasion, procreate, produce, progenerate, propagate, reproduce, result in, sire


جملات نمونه

1. Health and cheerfulness mutually beget each other.
[ترجمه ترگمان]سلامتی و نشاط هر دو به هم می رسند
[ترجمه گوگل]سلامت و شادابی یکدیگر را متقابلا می کنند

2. Dragons beget dragons, phoenixes beget phoenixes.
[ترجمه گوگل ترنسلیت...] اژدها, اژدها را بوجود می آورد. ققنوس, ققنوس را بوجود می آورد.
[ترجمه ترگمان]جلز ولز کنان می گوید: اژدها اژدها را به شکل اژدها در می آورد
[ترجمه گوگل]اژدها می خندد اژدها، ققنوس ها ققنوس می کنند

3. Forests beget trees; we know that.
[ترجمه ترگمان]جنگل ها، درختان را می سازند، ما این را می دانیم
[ترجمه گوگل]جنگل ها درختان را می سازند ما آن را میدانیم

4. On some planets orbiting these stellar furnaces skies beget clouds, oceans fill with water and, sometimes, life begins.
[ترجمه ترگمان]در برخی از سیاره ها که در حال چرخش به این آسمان درخشان هستند، ابرها و اقیانوس ها با آب پر می شوند و گاهی اوقات زندگی شروع می شود
[ترجمه گوگل]در برخی از سیارات که در اطراف این کوره های ستاره ای ابرها را می شکند، اقیانوس ها با آب پر می شوند و گاهی اوقات زندگی شروع می شود

5. As we all know, killings beget more killings.
[ترجمه ترگمان]همانطور که همه ما می دانیم، قتل منجر به کشتار بیشتر می شود
[ترجمه گوگل]همانطور که همه ما می دانیم، کشتار بیشتر باعث کشته شدن می شود

6. Unlike Big Ideas that beget standardized commodities, these products undergo a continuous process of incremental change and adaptation.
[ترجمه ترگمان]بر خلاف ایده های بزرگ که کالاهای استاندارد را تولید می کنند، این محصولات فرآیند مداومی از تغییر و سازگاری تدریجی را تجربه می کنند
[ترجمه گوگل]بر خلاف ایده های بزرگ که کالاهای استاندارد را تولید می کنند، این محصولات تحت فرآیند مستمر تغییر و تطبیق افزایشی قرار می گیرند

7. Great love will beget great faith.
[ترجمه ترگمان]عشق بزرگ موجب ایمان بزرگ خواهد شد
[ترجمه گوگل]عشق بزرگ ایمان بزرگ را خواهد گرفت

8. He wanted to beget an heir.
[ترجمه ترگمان]اون می خواست یه جانشین ایجاد کنه
[ترجمه گوگل]او می خواست یک وارث را بسازد

9. Health and cheerfulness mutually beget each ot IT.
[ترجمه ترگمان]سلامتی و نشاط هر دو به طور متقابل هر یک از آن را تولید می کنند
[ترجمه گوگل]سلامت و شادی هر یک از IT ها را متقبل می شوند

10. Swine flu rages . Nukes proliferate . Bailouts beget bailouts.
[ترجمه ترگمان]flu خوک پربار شدن \"bailouts\" باعث تولید \"bailouts\" میشه
[ترجمه گوگل]آنفولانزای خوکی نارنجکها گسترش مییابند کمک های مالی نجات می دهد

11. Health and cheerfulness beget each other.
[ترجمه ترگمان]سلامتی و نشاط به هم می رسند
[ترجمه گوگل]سلامت و شادابی یکدیگر را می سازند

12. The only recognized purpose of marriage was to beget children for the service of the Party.
[ترجمه ترگمان]تنها هدف شناخته شده ازدواج، آوردن بچه برای خدمت به حزب بود
[ترجمه گوگل]تنها هدف شناخته شده ازدواج، تولد بچه ها برای خدمت به حزب بود

13. Birthday celebrations don 't beget longevity.
[ترجمه ترگمان]جشن های تولد باعث افزایش طول عمر نمی شوند
[ترجمه گوگل]جشن های تولد طول عمر نداشته باشند

The children begotten by Akbarkhan.

بچه‌هایی که اکبرخان پس انداخت.


Tyranny begets rebellion.

ظلم باعث شورش می‌شود.


Kindness begets kindness.

محبت ایجاد محبت می‌کند.


پیشنهاد کاربران

father
look at "nurture" in my explanations

Loss of market begets unemployment

هستی بخشیدن

ایجاد کردن . باعث شدن


کلمات دیگر: