1- اعتراض کردن، واخواست کردن، چخیدن، 2- آزرده شدن (مثلا از حرف کسی)، برخوردن (به حیثیت و غیره)
take exception
1- اعتراض کردن، واخواست کردن، چخیدن، 2- آزرده شدن (مثلا از حرف کسی)، برخوردن (به حیثیت و غیره)
انگلیسی به فارسی
به استثنای
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• (1) تعریف: to strongly object.
• مترادف: challenge, dissent, oppose
• مشابه: demur, disagree, object, protest, question
• مترادف: challenge, dissent, oppose
• مشابه: demur, disagree, object, protest, question
- I take exception to your line of reasoning.
[ترجمه ترگمان] من برای استدلال شما استثنا قائل می شوم
[ترجمه گوگل] من به استدلال شما خطور می کنم
[ترجمه گوگل] من به استدلال شما خطور می کنم
• (2) تعریف: to be offended.
• مترادف: bridle, bristle
• مشابه: chafe
• مترادف: bridle, bristle
• مشابه: chafe
- I take exception to your insults.
[ترجمه ترگمان] من از توهین شما استثنا قائل می شوم
[ترجمه گوگل] من به استثمار تو توهین میکنم
[ترجمه گوگل] من به استثمار تو توهین میکنم
جملات نمونه
1. Why did you take exception to what he said? He was only joking.
[ترجمه nazanin] چرا از چیزی که گفت ناراحت شدی؟؟اون فقط داشت شوخی میکرد
[ترجمه ترگمان]چرا در مورد اون چیزی که گفته استثنا قائل شدی؟ او فقط شوخی می کرد[ترجمه گوگل]چرا شما به آنچه که او گفتید، استثناء می کنید؟ او فقط شوخی کرد
2. No one could possibly take exception to his comments.
[ترجمه مرضیه] احتمالا هیچکس نمیتوانست از حرف های او ناراحت بشود. ( یا برنجد )
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی توانست در نظر او استثنا قائل شود[ترجمه گوگل]هیچکس نمیتوانست به استثناء نظراتش بیفزاید
3. No one could possibly take exception to this Mathis infant.
[ترجمه ترگمان] هیچ کس نمی تونه استثنا این بچه \"متیس\" باشه
[ترجمه گوگل]هیچکس نمیتوانست به این نوزاد Mathis متعهد باشد
[ترجمه گوگل]هیچکس نمیتوانست به این نوزاد Mathis متعهد باشد
4. I take exception to that and regard it as inadequate, for two fundamental reasons.
[ترجمه ترگمان]من از این امر مستثنی نیستم و به دو دلیل اساسی آن را ناکافی می دانم
[ترجمه گوگل]من به آن استثنا می کنم و آن را به دلیل دو دلیل اساسی به عنوان نامناسب می بینم
[ترجمه گوگل]من به آن استثنا می کنم و آن را به دلیل دو دلیل اساسی به عنوان نامناسب می بینم
5. What I take exception to is the manner in which we are presently carrying out our naval preparations.
[ترجمه ترگمان]چیزی که من استثنا قائل هستم این است که ما به زودی تدارکات نیروی دریایی خود را به دست خواهیم آورد
[ترجمه گوگل]آنچه که من به استثنای آن می اندیشم این است که ما در حال حاضر آماده سازی نیروی دریایی هستیم
[ترجمه گوگل]آنچه که من به استثنای آن می اندیشم این است که ما در حال حاضر آماده سازی نیروی دریایی هستیم
6. Dunbar could scarcely take exception to that, and changed the subject.
[ترجمه ترگمان]دان Dunbar به سختی می توانست استثنا قائل شود و موضوع صحبت را عوض کند
[ترجمه گوگل]Dunbar به سختی می تواند به استثناء برسد و موضوع را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]Dunbar به سختی می تواند به استثناء برسد و موضوع را تغییر دهد
7. I'd like to take exception to that.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم استثنا قایل بشم
[ترجمه گوگل]من می خواهم به استثنای آن بپردازم
[ترجمه گوگل]من می خواهم به استثنای آن بپردازم
8. I do take exception, though, to the description of preindustrial farming practices as prescientific.
[ترجمه ترگمان]با این حال، من استثنا را برای توصیف روش های کشاورزی preindustrial به عنوان prescientific انجام می دهم
[ترجمه گوگل]با این حال، من به استثنای توصیف شیوه های زراعت پیش داری صنعتی به عنوان پیش دانشمندان می اندیشم
[ترجمه گوگل]با این حال، من به استثنای توصیف شیوه های زراعت پیش داری صنعتی به عنوان پیش دانشمندان می اندیشم
9. I take exception to being addressed by my surname; I consider it bad manners.
[ترجمه ترگمان]من جز خطاب کردن با نام خانوادگی خودم استثنا قائل نیستم به نظر من این رفتار زشت است
[ترجمه گوگل]من به استثنای اینکه با نام خانوادگی من تماس گرفته می شود؛ من آن را رفتار بد بدانم
[ترجمه گوگل]من به استثنای اینکه با نام خانوادگی من تماس گرفته می شود؛ من آن را رفتار بد بدانم
10. Some of the aristocracy did take exception at his neglecting to raise his cap to them.
[ترجمه ترگمان]بعضی از اشراف از چشم پوشی او از بالا بردن کلاهش، استثنا قائل بودند
[ترجمه گوگل]بعضی از اشراف با استناد به غفلت از این که خود را به آنها بسپارند، استثنائی کردند
[ترجمه گوگل]بعضی از اشراف با استناد به غفلت از این که خود را به آنها بسپارند، استثنائی کردند
11. I must, however, take exception to his recent article in defence of smoking.
[ترجمه ترگمان]با این حال، من باید در مورد مقاله اخیر خود در زمینه دفاع از سیگار استثنا قائل شوم
[ترجمه گوگل]با این حال، من باید به استثنای مقاله اخیرش در زمینه دفاع از سیگار بپردازم
[ترجمه گوگل]با این حال، من باید به استثنای مقاله اخیرش در زمینه دفاع از سیگار بپردازم
12. Some of the more haughty of aristocracy take exception at his neglecting to to them.
[ترجمه ترگمان]برخی از the اشراف نیز از غفلت او نسبت به آن ها استثنا قایل می شوند
[ترجمه گوگل]برخی از سرشار از اشرافیت، استثنا را در غفلت از آنها به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]برخی از سرشار از اشرافیت، استثنا را در غفلت از آنها به چشم می خورد
13. Many people take exception to what I said on April 30.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم از آنچه که در ۳۰ آوریل گفته بودم استثنا هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد به استثنای آنچه در 30 آوریل گفتم استثنا می شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد به استثنای آنچه در 30 آوریل گفتم استثنا می شوند
14. And the problem is that they take exception to any kind of noise whatsoever.
[ترجمه ترگمان]و مشکل این است که آن ها استثنا برای هر نوع صدایی هستند
[ترجمه گوگل]و مشکل این است که آنها هر نوع سر و صدایی را به استثناء می اندازند
[ترجمه گوگل]و مشکل این است که آنها هر نوع سر و صدایی را به استثناء می اندازند
15. We take exception to this question.
[ترجمه ترگمان]ما از این سوال استثنا قایل می شویم
[ترجمه گوگل]ما به این سوال به استثنای
[ترجمه گوگل]ما به این سوال به استثنای
پیشنهاد کاربران
مخالفت کردن
اعتراض کردن
اعتراض کردن
بر خوردن
آزرده شدن برخوردن
ناراحت شدن , عصبانی شدن
– He took exception to your insults
– Why did you take exception to what he said? He was only joking
– There was nothing in the speech that you could take exception to
– He took exception to your insults
– Why did you take exception to what he said? He was only joking
– There was nothing in the speech that you could take exception to
کلمات دیگر: