کلمه جو
صفحه اصلی

fast paced

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: unfolding or moving forward at a rapid pace.

- a thriller with a fast-paced plot
[ترجمه ترگمان] یک داستان هیجان انگیز با یک طرح سریع
[ترجمه گوگل] هیجان انگیز با طرح سریع گام
- a comedian with a fast-paced delivery
[ترجمه ترگمان] یک کمدین با یک زایمان سریع
[ترجمه گوگل] کمدین با تحویل سریع

(2) تعریف: having a rapid beat or tempo.

- a fast-paced waltz
[ترجمه ترگمان] یه \"والتز\" سریع راه میره
[ترجمه گوگل] والاس سریع گام

(3) تعریف: characterized by near constant activity, hurry, or excitement.

- She found life in the city too fast-paced.
[ترجمه ترگمان] اون زندگی رو تو شهر خیلی سریع و سریع پیدا کرد
[ترجمه گوگل] او زندگی بسیار سریع در شهر را در بر داشت

پیشنهاد کاربران

خیلی سریع

including a lot of different things happening quickly
of communication that proceeds rapidly

پرشتاب

پر شتاب
پر سرعت



full of action

fast - paced
پرحرارت، پرشور، پرجنب و جوش، پرتلاطم

پرجنب و جوش
پرهیجان
پرتحرک
پرشتاب


( صفت ) سریع، تند، زود ، happening very quickly


پرتکاپو، پرسرعت

سریع - پرسرعت - شتابان

پرشتاب، سریع السیر


پرجنب و جوش


کلمات دیگر: