کلمه جو
صفحه اصلی

rawness


خامى، ناازمودگى، خامی، ناازمودگی - سردی

انگلیسی به فارسی

خلوص


انگلیسی به انگلیسی

• crudeness, being in its natural form; lack of experience; state of being sore and exposed; state of being uncooked

جملات نمونه

1. After taking a cold, rawness of the larynx and trachea come on, then spasmodic constriction of the larynx at night.
[ترجمه ترگمان]بعد از خوردن سرما، خامی حنجره و نای ادامه پیدا می کنند و سپس انقباض عصبی حنجره را در شب به دست می آورند
[ترجمه گوگل]پس از مصرف سرد، رطوبت حنجره و تراشه، و سپس تنگی اسپاستمی حنجره در شب است

2. Others listen to find a rawness and honesty reminiscent of the punk music of their youth.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر به پیدا کردن خامی و صداقت و یادآور موسیقی پانک جوان خود گوش می دهند
[ترجمه گوگل]دیگران گوش دادن به پیدا کردن صدا و صداقت یادآور موسیقی پانک جوانان خود

3. He was transfixed, suddenly stilled, gaping at the rawness of the signs and transformations.
[ترجمه ترگمان]او را مات و مبهوت کرده بود، ناگهان بی حرکت شده و در قالب علائم و تغییر شکل افتاده بود
[ترجمه گوگل]او ترانسفیک شد، ناگهان خندید و درخشیدگی نشانه ها و تحولات را خیره کرد

4. Extreme rawness in the larynx and trachea, burning and smarting.
[ترجمه ترگمان]خامی شدید در حنجره و نای، سوزش و smarting
[ترجمه گوگل]سستی شدید در حنجره و سینه، سوزش و هوشمند شدن

5. After taking a cold rawness of the larynx and trachea come on.
[ترجمه ترگمان]بعد از خوردن سرمای سرد حنجره و نای، نای ادامه پیدا می کند
[ترجمه گوگل]پس از مصرف سرد و حنجره حنجره و تراشه، به سراغتان می آیند

6. The rawness of his greed was frank and uninhibited.
[ترجمه ترگمان]خامی حرص و طمع او بی پروا و بی پروا بود
[ترجمه گوگل]سستی حرص و طمعش صادقانه و غیرقابل انکار بود

7. Recorded almost live, there's a certain seductive rawness about the whole thing.
[ترجمه ترگمان]ضبط شده، تقریبا زنده است، یک سرمای اغوا کننده در مورد همه چیز وجود دارد
[ترجمه گوگل]ضبط شده تقریبا زندگی می کنند، در مورد کل چیز دلخوشی خاصی وجود دارد

8. Their poor behavior was due to the rawness of the troops.
[ترجمه ترگمان]رفتار ضعیف آن ها به علت خامی سربازان بود
[ترجمه گوگل]رفتار ضعیف آنها با توجه به خلوص سربازان بود

9. Her ability to capture rawness in the human body and emotion bring her art to life.
[ترجمه ترگمان]توانایی او در گرفتن خامی بدن انسان و عواطف، هنر او را به زندگی می آورد
[ترجمه گوگل]توانایی او در جذب ناراحتی در بدن و احساسات انسان، هنر خود را به زندگی تبدیل می کند

10. The rawness of his diary made it unpublishable.
[ترجمه ترگمان]خامی of آن را unpublishable می ساخت
[ترجمه گوگل]خاطرات خاطراتش را غیر قابل انتشار کرد

11. In situations like this, when you are receptive to the point of rawness, you become acutely aware of it.
[ترجمه ترگمان]در شرایطی مانند این، وقتی شما پذیرای نقطه خامی هستید، کاملا از آن آگاه می شوید
[ترجمه گوگل]در شرایطی مانند این، زمانی که شما در معرض رضایت هستید، به شدت از آن آگاه می شوید

12. Journalists, often guilty of hyperbole, have struggled for once to capture the rawness of the politics.
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران که اغلب به گزافه گویی متهم شده اند، برای یک بار تلاش کرده اند تا خامی سیاست را به دست آورند
[ترجمه گوگل]روزنامه نگاران، اغلب به علت هیپربول، گناهکارانه هستند، تا زمانی که ضعف سیاست را درک کنند

13. Wash dish boil an one boiler the meal of rawness.
[ترجمه ترگمان]ظرف را با یک دیگ بخار مخلوط کنید و یک دیگ بخار را به جوش بیاورید
[ترجمه گوگل]ظرف شستشو یک دیگ بخار را یک وعده غذا بخورید

14. With microwave oven cook refrigerant food can create food outer and squashy and the center still is frozen or food of rawness, loss, accordingly after inevitable defrost again cook.
[ترجمه ترگمان]با کمک آشپز اجاق مایکروویو، مواد غذایی با استفاده از مواد غذایی می تواند بیرونی و نرم را ایجاد کند و این مرکز همچنان منجمد یا غذا از خامی، از دست دادن، و بر این اساس پس از defrost اجتناب ناپذیر آشپز است
[ترجمه گوگل]غذای مایکروفر آشپزخانه مبرد می تواند مواد غذایی بیرونی و چاقو را ایجاد کند و مرکز هنوز یخ زده باشد یا غذا با انعطاف پذیری، از دست دادن، پس از یخ زدگی اجتناب ناپذیر، مجددا طبخ می شود

پیشنهاد کاربران

بی تجربگی
Inexperiences

نیمه کاره بودن

زمختی


کلمات دیگر: