1. it is wrong to ascribe all our problems to the war
اشتباه است که همه ی مشکلات خود را به جنگ وابسته کنیم.
2. People like to ascribe human feelings to animals.
[ترجمه Sina] مردم دوست دارند احساسات انسان را به حیوانات نسبت دهند
[ترجمه ترگمان]مردم دوست دارند احساسات انسانی نسبت به حیوانات داشته باشند
[ترجمه گوگل]مردم دوست دارند احساسات انسان را به حیوانات تقسیم کنند
3. To what do you ascribe your phenomenal success?
[ترجمه ترگمان]شما موفقیت شگفت انگیز خود را نسبت به چه می دانید؟
[ترجمه گوگل]به چه چیزی به موفقیت فوق العاده ای خود اهمیت می دهید؟
4. We do not ascribe a superior wisdom to government or the state.
[ترجمه ترگمان]ما حکمت برتر را به دولت یا دولت نسبت نمی دهیم
[ترجمه گوگل]ما حکمت برتر را به دولت یا دولت نمی بخشیم
5. Local people ascribe healing properties to this fruit.
[ترجمه ترگمان]مردم محلی خواص درمانی این میوه را نسبت به این میوه نسبت می دهند
[ترجمه گوگل]مردم محلی این خواص را به این میوه تقسیم می کنند
6. I am reluctant to ascribe supernatural powers to a fortune teller.
[ترجمه ترگمان]من بی میل نیستم که قدرت های مافوق طبیعی را به عنوان یک پیشگو نسبت دهم
[ترجمه گوگل]من تمایلی به اعطای قدرت های خارق العاده به یک قاتل ثروت ندارم
7. You can't ascribe the same meaning to both words.
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی همان معنی را برای هر دو کلمه تشخیص بدهی
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید همان معنی را برای هر دو کلمه تعریف کنید
8. The government ascribe great importance to these policies.
[ترجمه ترگمان]دولت اهمیت زیادی به این سیاست ها نسبت داد
[ترجمه گوگل]دولت به این سیاست ها اهمیت می دهد
9. There seems no particular reason to ascribe economic rationality to one group and not the other.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد هیچ دلیل خاصی برای نسبت دادن عقلانیت اقتصادی به یک گروه و نه به دیگری وجود ندارد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد هیچ دلیل خاصی برای معقول بودن اقتصادی به یک گروه و نه از سوی دیگر وجود دارد
10. Among the Volunteers, the tendency was to ascribe their difficulties to personality deficiencies in the field staff.
[ترجمه ترگمان]در میان داوطلبان، گرایش این بود که مشکلات خود را به کاستی های شخصیت در کادر آموزشی نسبت دهند
[ترجمه گوگل]در میان داوطلبان، تمایل به دادن مشکلات خود به کمبودهای شخصیتی در کارکنان این رشته بود
11. We could ascribe these setbacks to the fact that our regime is young, or make other excuses.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم این مشکلات را به این واقعیت نسبت دهیم که رژیم ما جوان است یا بهانه دیگری دارد
[ترجمه گوگل]ما می توانیم این ناکامی ها را به این واقعیت که رژیم ما جوان است یا اعتراض های دیگر را اعطا کنیم
12. It would be a mistake, however, to ascribe this sensitivity purely to the propaganda and machinations of the Communists.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این یک اشتباه است که این حساسیت را صرفا به تبلیغات و توطئه های کمونیست ها نسبت دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، این اشتباه است که این حساسیت صرفا به تبلیغات و فرماندهی کمونیست ها باشد
13. This effort to ascribe blame makes no sense, because the dip was too small to matter.
[ترجمه ترگمان]این تلاش برای نسبت دادن سرزنش به هیچ وجه منطقی نیست، زیرا شیب بیش از حد کوچک است
[ترجمه گوگل]این تلاش برای تقدیم کردن به سرزنش هیچ معنایی ندارد، زیرا شیب برای ماده خیلی کوچک بود
14. We may be quite right to ascribe agency to a child for his acts.
[ترجمه ترگمان]ما ممکن است حق داشته باشیم که این موسسه را برای اعمال خود به یک کودک نسبت دهیم
[ترجمه گوگل]ما ممکن است کاملا حق داریم آژانس را برای اعمال خود برای یک کودک معرفی کنیم
15. But to ascribe this to male chauvinism wouldn't be accurate either.
[ترجمه ترگمان]اما نسبت به تعصب مردانه هم دقیق نیست
[ترجمه گوگل]اما به این معنا نیست که شوونیسم مردانه نیز دقیق نخواهد بود