1. If you want a pretence to whip a dog, say that he ate the frying-pam.
[ترجمه ترگمان]اگه یه بهانه لازم داری که یه سگ رو شلاق بزنی، بگو که ماهی تابه رو خورده
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید سعی کنید یک سگ را شلاق بیاورید، می گوئید که او سرخ شده است
2. Welland made a pretence of writing a note in his pad.
[ترجمه ترگمان]Welland به بهانه نوشتن یک یادداشت در دفترش به او نشان داد
[ترجمه گوگل]Welland تظاهر به نوشتن یادداشت در پد خود را ساخته شده است
3. It was all an elaborate pretence.
[ترجمه ترگمان]همه این ها یک بهانه استادانه بود
[ترجمه گوگل]این همه اعتراضی جدی بود
4. She was unable to keep up the pretence that she loved him.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست وانمود کند که او را دوست دارد
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست اتهامی را که او را دوست داشت، حفظ کند
5. He made no pretence of great musical knowledge.
[ترجمه ترگمان]او به هیچ روی تظاهر به دانش بزرگ موسیقی نمی کرد
[ترجمه گوگل]او هیچ تظاهراتی از دانش موسیقی عالی انجام نداد
6. Altman strips away the pretence and mythology to expose the film industry as a business like any other.
[ترجمه ترگمان]آلتمن the و اساطیر را به نمایش می گذاشت تا صنعت فیلم را به عنوان یک کسبوکار به دیگری معرفی کند
[ترجمه گوگل]آلتمن از تظاهرات و اسطوره ها دور می شود تا صنعت فیلم را به عنوان یک کسب و کار مانند هر نوع دیگری به نمایش بگذارد
7. The theory made the greatest pretence of having a scientific foundation.
[ترجمه ترگمان]این نظریه بزرگ ترین بهانه این بود که یک موسسه علمی داشته باشد
[ترجمه گوگل]این تئوری بزرگترین تردید در داشتن یک پایه علمی بود
8. She made absolutely no pretence of being interested.
[ترجمه ترگمان]او به هیچ وجه وانمود نمی کرد که علاقه ای به این کار دارد
[ترجمه گوگل]او به هیچ وجه تردید نداشت که علاقه مند شود
9. The army has given up any pretence of neutrality in the war.
[ترجمه ترگمان]ارتش هر گونه بی طرفی و بی طرفی را در جنگ تسلیم کرده است
[ترجمه گوگل]ارتش هیچ تردیدی در مورد بی طرفی در جنگ به دست نیاورد
10. We have to go along with the pretence that things are getting better.
[ترجمه ترگمان]ما باید به بهانه اینکه اوضاع بهتر شده است برویم
[ترجمه گوگل]ما باید همراه با تردید که همه چیز بهتر شده است
11. I make no pretence to being an expert on the subject.
[ترجمه ترگمان]من وانمود نمی کنم که در این مورد تخصص دارم
[ترجمه گوگل]من هیچ تردیدی در داشتن متخصص در مورد این موضوع ندارم
12. He was hanged without even the pretence of a proper trial.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او حتی به بهانه یک محاکمه مناسب به دار آویخته شده است
[ترجمه گوگل]او بدون حتی اظهارات یک محاکمه مناسب به دار آویخته شد
13. She isn't really ill; it's only pretence.
[ترجمه ترگمان]او واقعا مریض نیست، فقط یک بهانه است
[ترجمه گوگل]او واقعا بیمار نیست این تنها تردید است
14. I make no pretence to be an expert on the subject.
[ترجمه ترگمان]به نظر من که در این زمینه تخصصی ندارم
[ترجمه گوگل]من هیچ تردیدی ندارم که متخصص در این موضوع باشم
15. Now that the pretence was over, he could tell them what he really thought.
[ترجمه ترگمان]حالا که نمایش تمام شده بود، می توانست آنچه را که فکر می کرد به آن ها بگوید
[ترجمه گوگل]حالا که این اتهام تمام شد، می توانست به آنها بگوید که واقعا چه فکر می کرد