(عمل یا سخن) به موقع و به جا انجام دادن، درست حق چیزی را ادا کردن، تیر را به نشان زدن
hit the nail on the head
(عمل یا سخن) به موقع و به جا انجام دادن، درست حق چیزی را ادا کردن، تیر را به نشان زدن
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to find exactly the right solution, expression, or explanation.
• hit a bullseye, hit the mark, hit it right on the button
پیشنهاد کاربران
زدی به خال
تو خال زدن
زوی تو خال، درست فهمیدی، دقیقن
عامیانه ) دقیق به هدف زدن ، دقیقا متوجه شدن ( علت بروز مساله ای یا بوجود آمدن موقعیتی )
وسط خال زدن
درست متوجه شدن
زدی به هدف ، زدی تو خال
کلمات دیگر: