1. Millions of hamburgers and French fries are eaten every year.
[ترجمه ترگمان]میلیون ها همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده هر سال می خورند
[ترجمه گوگل]میلیون ها همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده هر ساله خورده می شوند
2. He's eaten a whole plate of french fries.
[ترجمه ترگمان] اون یه بشقاب سیب زمینی سرخ کرده خورده
[ترجمه گوگل]او یک کلمۀ سیب زمینی سرخ شده را می خورید
3. You can choose either french fries, baked potato, or mashed potatoes.
[ترجمه ترگمان] میتونی سیب زمینی سرخ کرده رو انتخاب کنی، سیب زمینی پخته یا پوره سیب زمینی درست کنی
[ترجمه گوگل]شما می توانید سیب زمینی سرخ کرده، سیب زمینی پخته یا سیب زمینی له شده را انتخاب کنید
4. Steak, french fries and chocolate, delicious new delicacies, were all put before her and she gorged enthusiastically.
[ترجمه ترگمان]استیک، سیب زمینی سرخ کرده و شکلاتی، غذاهای خوش مزه و خوش مزه، همه در مقابل او قرار داشتند و او با شور و شوق فراوان آن را می خورد
[ترجمه گوگل]استیک، سیب زمینی سرخ کرده و شکلات، غذاهای خوشمزه جدید، همه آنها را قبل از او گذاشتند و با شور و شوق خندیدند
5. Two portions of French fries please.
[ترجمه ترگمان] دوتا تیکه از سیب زمینی سرخ کرده فرانسوی لطفا
[ترجمه گوگل]لطفا دو بخش از سیب زمینی سرخ کرده را بخورید
6. He had had a lot of hamburg and french fries in nineteen years.
[ترجمه ترگمان]او در نوزده سال یک عالمه سیب زمینی و سیب زمینی سرخ کرده خورده بود
[ترجمه گوگل]او در 19 سالگی چند هامبورگ و سیب زمینی سرخ کرده داشت
7. He orders two french fries and two Cokes.
[ترجمه ترگمان] اون دوتا سیب زمینی سرخ کرده و دوتا سودا سفارش میده
[ترجمه گوگل]او دو قارچ فرانسوی و دو کوک را سفارش می دهد
8. Unsweetened iced tea, fried catfish, hold the french fries and corn bread.
[ترجمه ترگمان]چای سرد، ماهی سرخ کرده، سیب زمینی سرخ کرده و نان ذرت را بگیر
[ترجمه گوگل]چای یخ زده بدون چربی، سگ سرخ شده، سیب زمینی سرخ کرده و نان ذرت را نگه دارید
9. The french fries were too salty for me.
[ترجمه ترگمان] سیب زمینی سرخ کرده فرانسوی برای من خیلی شوره
[ترجمه گوگل]سیب زمینی سرخ کرده برای من بیش از حد شور بود
10. The french fries leave big greasy splotches on the paper bags they're served in.
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی سرخ کرده را روی کیسه های کاغذی که در آن خدمت می کنند، پاک می کند
[ترجمه گوگل]سیب زمینی سرخ کرده بر روی کیسه های کاغذی که در آن خدمت کرده اید، چسبنده های چرب بزرگ می زنند
11. Would you like Baked potato, potato skin or French fries to come with your steak?
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی پخته، سیب زمینی سرخ کرده یا سیب زمینی سرخ کرده با استیک تو دوست داری؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید سیب زمینی پخته شده، سیب زمینی یا سیب زمینی سرخ کرده را با استیک خود بخورید؟
12. Oh, I'm quite fed up with French Fries and hamburgers.
[ترجمه ترگمان]اوه، من کاملا از سیب زمینی سرخ کرده و همبرگر سیر شدم
[ترجمه گوگل]آه، من کاملا با فرانسوی فرانسوی و همبرگر فراموش شده ام
13. Child:A cheeseburger, French Fries and a ice-cream cone, please.
[ترجمه ترگمان]کودک: یک cheeseburger، فیلسوف فرانسوی و یک مخروط بستنی، لطفا
[ترجمه گوگل]کودک: یک چیسهبرگر، فرانسوی فرانسوی و یک مخروط بستنی، لطفا
14. The complete lunch includes cole slaw, French fries and a beverage.
[ترجمه ترگمان]نهار کامل شامل کول slaw، سیب زمینی سرخ کرده و یک نوشیدنی است
[ترجمه گوگل]ناهار کامل شامل کول سلاط، سیب زمینی سرخ کرده و یک نوشیدنی است
15. I'll have the steak, French fries, and let's see, chocolate ice cream for dissert.
[ترجمه ترگمان]من استیک و سیب زمینی سرخ کرده را خواهم گرفت و بگذار ببینم بستنی شکلاتی برای dissert
[ترجمه گوگل]من سیب زمینی سرخ شده را می خورم و اجازه می دهم بستنی شکلاتی را برای محصور کردن ببینم