کلمه جو
صفحه اصلی

go to war


1- جنگیدن، جنگ کردن 2- دست به جنگ زدن 3- به جنگ رفتن

انگلیسی به فارسی

به جنگ برو


انگلیسی به انگلیسی

• start a war; enter into a war

جملات نمونه

1. The government does not want to go to war unless all other alternatives have failed.
[ترجمه ترگمان]دولت نمی خواهد به جنگ برود مگر اینکه تمام جایگزین های دیگری شکست خورده باشند
[ترجمه گوگل]دولت نمی خواهد به جنگ برود، مگر اینکه تمام گزینه های دیگر شکست خورده باشند

2. If we go to war, innocent lives will be put at risk.
[ترجمه ترگمان]اگر ما به جنگ برویم، جان افراد بیگناه در معرض خطر قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]اگر ما به جنگ برویم، زندگی بی گناه به خطر می افتد

3. This will strengthen the American public's resolve to go to war.
[ترجمه ترگمان]این مساله عزم مردم آمریکا برای رفتن به جنگ را تقویت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این امر عمدتا تمایل عموم مردم آمریکا به جنگ را تقویت خواهد کرد

4. The world can not go to war every time a despot grabs a piece of land.
[ترجمه ترگمان]جهان هر بار که مستبد یک تکه زمین را بگیرد نمی تواند به جنگ برود
[ترجمه گوگل]جهان هر زمانی که یک حقه بازی یک قطعه زمین را جذب می کند نمی تواند به جنگ برود

5. John doesn't want to go to war, but he won't shirk his duty.
[ترجمه ترگمان]جان نمی خواهد به جنگ برود، اما از وظیفه اش طفره نمی رود
[ترجمه گوگل]جان نمی خواهد به جنگ برود اما او وظیفه خود را خسته نمی کند

6. To go to war in order to change the way another country was conducting its affairs was obviously illegal.
[ترجمه ترگمان]رفتن به جنگ به منظور تغییر شیوه ای که کشور دیگری در حال انجام امور خود بود، مشخصا غیر قانونی بود
[ترجمه گوگل]برای رفتن به جنگ به منظور تغییر راه دیگری که کشور انجام امور آن بود، قطعا غیرقانونی بود

7. And if so, will China go to war to stop that?
[ترجمه ترگمان]و اگر اینطور است، آیا چین برای متوقف کردن آن به جنگ می رود؟
[ترجمه گوگل]و اگر چنین باشد، چین برای متوقف کردن آن به جنگ میرود؟

8. The two countries might go to war.
[ترجمه ترگمان]دو کشور ممکن است به جنگ بروند
[ترجمه گوگل]دو کشور ممکن است به جنگ بروند

9. They were about to go to war over two tiny Aegean islets called Imia by the Greeks and Kardak by the Turks.
[ترجمه ترگمان]آن ها در شرف جنگ بر سر دو جزیره کوچک اژه که یونانیان و Kardak را ترک ها می نامیدند، به جنگ می رفتند
[ترجمه گوگل]آنها در حال رفتن به جنگ بر روی دو جزیره اژه کوچک کوچک به نام Imia توسط یونانی ها و Kardak توسط ترک ها

10. For instance, when the US wanted to go to war with Iraq, Turkey refused overflight of bombers.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، زمانی که آمریکا می خواست با عراق به جنگ برود، ترکیه از پذیرش بمب گذاران امتناع کرد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، زمانی که ایالات متحده خواستار جنگ با عراق شد، ترکیه از پرواز بیش از حد بمب گذاران خودداری کرد

11. You really want to go to war with Albania?
[ترجمه ترگمان]تو واقعا می خواهی با آلبانی به جنگ بروی؟
[ترجمه گوگل]شما واقعا میخواهید با آلبانی وارد جنگ شوید؟

12. That's the secret to survival. Never go to war. Especially with yourself.
[ترجمه ترگمان]این راز بقا است هرگز به جنگ نمی روم مخصوصا با خودت
[ترجمه گوگل]این راز بقا است هرگز به جنگ بروید به خصوص با خودتان

13. "This was his decision to go to war with an ill-conceived plan and an incompetently executed strategy," the Democratic senator from New York said in her initial presidential campaign in Iowa.
[ترجمه ترگمان]سناتور دموکرات از نیویورک در مبارزات اولیه ریاست جمهوری اش در آیووا اعلام کرد: \" این تصمیم او بود که با یک طرح ill و یک استراتژی اجرا شده، به جنگ برود \"
[ترجمه گوگل]سناتور دموکرات از نیویورک در مبارزات انتخاباتی نخستین ریاست جمهوری خود در آیووا گفت: 'این تصمیم او برای رفتن به جنگ با یک طرح بدرفتاری بود و یک استراتژی بی رحمانه اعدام شد '

14. The king decided to go to war against his enemies.
[ترجمه ترگمان]شاه تصمیم گرفت که با دشمنانش به جنگ برود
[ترجمه گوگل]پادشاه تصمیم گرفت با دشمنانش به جنگ برود

15. Go to war to preserve your way of life?
[ترجمه ترگمان]به جنگ می روی تا راه زندگی خود را حفظ کنی؟
[ترجمه گوگل]برای حفظ شیوه زندگی خود به جنگ بروید؟

پیشنهاد کاربران

وارد جنگ شدن


کلمات دیگر: