1. a cradle of civilization
مهد تمدن
2. from the cradle to the grave
از گهواره تا گور،سرتاسر زندگانی،همه ی عمر
3. rob the cradle
معشوقه یا همسر بسیار جوانتر از خود گرفتن
4. seek knowledge from your cradle to your grave
زگهواره تا گور دانش بجوی
5. rock the baby in he cradle
بچه را در گهواره اش بجنبان.
6. the hand that rocked the cradle kicked the bucket
دستی که گهواره را تکان می داد (یعنی مادرم) لگد زد به سطل (یعنی مرد)
7. i placed the baby in the cradle
بچه را در گهواره قرار دادم.
8. she had been raised in the cradle of a warm family
او در آغوش خانواده ی گرمی پرورش یافته بود.
9. What's learnt in the cradle lasts till the tomb.
[ترجمه ترگمان]چیزی که در گهواره آموخته می شود تا گورستان ادامه دارد
[ترجمه گوگل]آنچه در گهواره آموخته می شود تا آرامگاه است
10. Life is a battle from cradle to grave.
[ترجمه ترگمان]زندگی یک نبرد از گهواره به گور است
[ترجمه گوگل]زندگی یک نبرد از گهواره تا قبر است
11. The child slept soundly in her cradle.
[ترجمه ترگمان]بچه در گهواره به خواب عمیقی فرو رفت
[ترجمه گوگل]کودک به طور مرتب در گهواره اش خوابید
12. Greece was the cradle of western civilization.
[ترجمه ترگمان]یونان مهد تمدن غربی بود
[ترجمه گوگل]یونان مهد تمدن غربی بود
13. What is learned in the cradle is carried to the grave.
[ترجمه ترگمان]چیزی که در گهواره آموخت به گور برده می شود
[ترجمه گوگل]آنچه در گهواره آموخته می شود به قبر منتقل می شود
14. I dropped the receiver back in the cradle.
[ترجمه ترگمان]گوشی را روی گهواره گذاشتم
[ترجمه گوگل]گیرنده را در گهواره باز کردم
15. She lived in the same village from the cradle to the grave.
[ترجمه ترگمان]در همان دهکده ای که از گهواره به گور می رفت زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]او در همان روستای از گهواره تا قبر زندگی می کرد
16. She rocked the cradle to quieten the child.
[ترجمه ترگمان]گهواره را به آرامی تکان داد تا آرامش بچه را آرام کند
[ترجمه گوگل]او گهواره را خفه کرد تا کودک را بسوزاند
17. Greece was the cradle of Western culture.
[ترجمه ترگمان]یونان مهد تمدن غرب بود
[ترجمه گوگل]یونان گهواره فرهنگ غربی بود