کلمه جو
صفحه اصلی

outreach


معنی : توسعه، توسعه یافتن، پیش دستی کردن بر، برتری یافتن
معانی دیگر : وابسته به کمک رسانی، معاضدتی، برد بیشتری داشتن، تیررس بیشتری داشتن، برتری داشتن، جلو زدن، پیشی گرفتن، دراز کردن، کشاندن، گسترده کردن، (کمک و غیره) رساندن، فرارسیدن از

انگلیسی به فارسی

فرارسیدن از، توسعه یافتن، توسعه، برتری یافتن


تماس با ما، توسعه، توسعه یافتن، برتری یافتن، پیش دستی کردن بر


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: outreaches, outreaching, outreached
• : تعریف: to go or reach beyond; exceed.
مشابه: exceed, overreach

- Our desires outreach our means.
[ترجمه ترگمان] خواسته های ما به وسیله ما کمک می کنه
[ترجمه گوگل] آرزوهای ما به معنی ماست
اسم ( noun )
(1) تعریف: an act or instance of reaching out, or the distance or extent of the reach.

(2) تعریف: an effort or program to provide services to those who do not or cannot come to the place where those services are available.

- Home meal delivery is an outreach to bring adequate nutrition to the elderly and bedridden.
[ترجمه ترگمان] تحویل غذای خانگی، دسترسی به غذای کافی برای سالمندان و بستری است
[ترجمه گوگل] تحویل غذا در منزل یک هدف است که غذای کافی برای سالمندان و رختخواب بیاورد

• supplying of aid to the needy; distance reached; reaching toward
reach beyond; exceed

مترادف و متضاد

توسعه (اسم)
amplification, increase, enlargement, extension, development, increment, expansion, outreach, outspread

توسعه یافتن (فعل)
outreach, boom

پیش دستی کردن بر (فعل)
forestall, outreach

برتری یافتن (فعل)
outreach, overcome, transcend

جملات نمونه

an outreach program

برنامه‌ی دشمنی


1. an outreach program
برنامه ی معاضدت

2. Their brief is to undertake outreach work aimed at young African Caribbeans on the estate.
[ترجمه ترگمان]خلاصه آن ها این است که کار توسعه ای با هدف at جوان آفریقایی در این ملک انجام دهند
[ترجمه گوگل]خلاصه آنها این است که کارهایی را انجام دهیم که کارائیب آفریقای جنوبی را در این املاک دنبال کنند

3. An AIDS outreach program for prostitutes on the streets.
[ترجمه ترگمان]یک برنامه توسعه ایدز برای روسپی ها در خیابان ها
[ترجمه گوگل]یک برنامه درمانی ایدز برای روسپی ها در خیابان ها

4. Like the other outreach workers Saturday, Harris earned the princely sum of $ 24 for her hours of outreach.
[ترجمه ترگمان]در روز شنبه، هریس، مانند سایر کارکنان توسعه، ۲۴ دلار به مدت ۲۴ ساعت برای کمک به دست آورد
[ترجمه گوگل]هریس مانند روز شنبه کارگرانی دیگر، مبلغ 24 دالری را برای ساعتهای خود به دست آورده است

5. These changes reflect the impact of education and outreach programs, Adjorlolo-Johnson said.
[ترجمه ترگمان]جانسون گفت که این تغییرات منعکس کننده تاثیر برنامه های تحصیلی و توسعه ای هستند
[ترجمه گوگل]Adjorlolo-Johnson گفت، این تغییرات تأثیر برنامه های آموزش و پرورش را در بر می گیرد

6. Its outreach program is strictly volunteer.
[ترجمه ترگمان]برنامه توسعه آن اکیدا داوطلب است
[ترجمه گوگل]برنامه های تبلیغاتی آن به شدت داوطلبانه است

7. The outreach services are free, Scholle says, funded by county and state coffers.
[ترجمه ترگمان]Scholle می گوید که خدمات کمک رسانی رایگان است و بودجه آن به وسیله خزانه کشور و ایالت تامین می شود
[ترجمه گوگل]Scholle می گوید، خدمات رسانهای رایگان است که توسط صندوق های ایالتی و ایالت تامین می شود

8. Between them they provide a mix of outreach and on-site services around the clock.
[ترجمه ترگمان]آن ها بین آن ها ترکیبی از خدمات فراگیر و مبتنی بر سایت در سراسر ساعت را فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]بین آنها آنها را در اختیار شما قرار می دهد

9. She and our outreach nurse call MotherRisk, a programme affiliated with our city's paediatric hospital.
[ترجمه ترگمان]او و پرستار outreach ما MotherRisk، یک برنامه وابسته به بیمارستان کودکان ما را فرا می خوانند
[ترجمه گوگل]او و پرستار ما در تماس با MotherRisk، یک برنامه وابسته به بیمارستان کودکان شهر ما هستند

10. Much of Sue's outreach work is within an education setting, developing drama, music and interpersonal skills.
[ترجمه ترگمان]بخش عمده ای از کار توسعه سو در یک محیط آموزشی، توسعه درام، موسیقی و مهارت های بین فردی وجود دارد
[ترجمه گوگل]بخش بزرگی از فعالیت های تبلیغاتی Sue در محیط آموزشی است، در حال توسعه درام، موسیقی و مهارت های بین فردی

11. The regents are also calling for greater outreach to increase the diversity of the pool of applicants applying to the system.
[ترجمه ترگمان]The همچنین خواستار دسترسی بیشتر به افزایش تنوع تعداد متقاضیان درخواست برای سیستم هستند
[ترجمه گوگل]رجنت ها همچنین خواستار گسترش بیشتر در زمینه تنوع متقاضیان درخواست شده در سیستم هستند

12. Few parishes have gay outreach programs, and Dignity operates almost exclusively out of Protestant sanctuaries.
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از بخش های دارای برنامه های توسعه ای gay هستند، و کرامت تقریبا به طور انحصاری از پناهگاه های پروتستان خارج می شود
[ترجمه گوگل]چندین روستا برنامه های همجنسگرا دارند و منزلت تقریبا به طور انحصاری از پناهگاه های پروتستان عمل می کند

13. The event served as the kick-off to a minority voter outreach program in San Mateo County.
[ترجمه ترگمان]این رویداد به عنوان نقطه شروع به برنامه توسعه دهندگان اقلیت در شهرستان سن ماتیو در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]این رویداد به عنوان راه اندازی یک برنامه تبلیغاتی اقلیت ها در ایالت سن متیو به اجرا درآمد

14. We finished John's leadership training in September, with 4 weeks of outreach in Northern Ireland.
[ترجمه ترگمان]ما آموزش رهبری جان را در ماه سپتامبر با چهار هفته توسعه در ایرلند شمالی تمام کردیم
[ترجمه گوگل]ما آموزش رهبری جان در ماه سپتامبر با 4 هفته در ایرلند شمالی به پایان رساندیم

15. The design team has even included detailed information on conservation, opportunities for volunteers, and community and outreach initiatives.
[ترجمه ترگمان]تیم طراحی حتی شامل اطلاعات مفصل درباره حفاظت، فرصت برای داوطلبان، و ابتکارات جامعه و توسعه نیز می شود
[ترجمه گوگل]تیم طراحی حتی شامل اطلاعات دقیق در مورد حفاظت، فرصت های داوطلبانه، و ابتکارات جامعه و حامیان

پیشنهاد کاربران

خدمت رسانی

The centre was awarded a grant for �outreach� to the homeless
این مرکز به خاطر �خدمت رسانی� به کارتن خواب ها جایزه ای دریافت کرد.

فراتر رفتن از، درگذشتن از

دسترسی گسترده تری داشتن

کمک رسانی، امداد

کمک رسانی و ارائه خدمات در مکانهایی که مردم ( به ویژه مردم فقیر ) ساکن هستند به منظور ارائه خدمات رفاهی، اداری، بهداشتی و غیره.

گسترش، گستردگی، گستره، رسش، رسانش، بسط، برد

فعالیتای یه سازمان که خدمات و مشاوره فراهم میکنه برای کسایی تو اجتماع، به طور ویژه اونایی که نمیتونن یا احتمالش کمه که بیان مراجعه کنن به اون اداره، بیمارستان و غیره برای گرفتن کمک.

دست کمک بسوى محرومین دراز کردن.

دست کمک بسوى محرومان دراز کردن

مهارت آموزی

( اقتصاد، درباره شرکت و سازمان ها ) ارتباط گیری، برقراری رابطه، نزدیک شدن به شرکت ها یا نهادها برای ارتباط گرفتن به منظور فروش یا مشاوره و غیره.

تحت پوشش خدمات قرار دادن افراد محروم

کمک رسانی
امداد رسانی

دسترسی، توسعه، گسترش دادن

outreach ( پزشکی )
واژه مصوب: سیاری
تعریف: ارائۀ خدمات که به صورت خارج از مرکز در محل های مورد نظر انجام می‏شود


کلمات دیگر: