کلمه جو
صفحه اصلی

get someone to do something

پیشنهاد کاربران

کسی را برای انجام کاری متقاعد کردن، ( بجای get میتوان از have و make هم استفاده کرد منتهی اولا هم معنا کمی متفاوت خواهد شد و دوم اینکه در ساختار جمله به فعل از مصدر بدون to استفاده خواهد شد ) مثال
Alex got his son to take the medicine although it tasted terrible الکس پسرش را متقاعد کرد که دارو را بخورد هرچند که آن مزه خیلی بد داشت.

نظر کسی را به انجام کاری جلب کردن

کسی را مجبور به انجام کاری کردن
مثال:
what kind of things do/did your parents
get you to do in the home

ترغیب کردن


کلمات دیگر: