کلمه جو
صفحه اصلی

get wise to

انگلیسی به انگلیسی

• find out, understand

جملات نمونه

1. Dealers have already got wise to the trend and increased their prices accordingly.
[ترجمه ترگمان]فروشندگان در حال حاضر از این روند آگاهی دارند و قیمت خود را بر این اساس افزایش داده اند
[ترجمه گوگل]معامله گران در حال حاضر عاقلانه به روند و افزایش قیمت های خود را بر این اساس

2. I've got wise to his tricks, he can't cheat me any more.
[ترجمه ترگمان]از حقه های او عاقل تر شده ام، او دیگر نمی تواند به من کلک بزند
[ترجمه گوگل]من عاقلانه به ترفندهای او احتیاج دارم، او دیگر نمی تواند من را فریب دهد

3. I used to be scrupulously honest then I got wise to the system.
[ترجمه ترگمان]من همیشه با دقت و احتیاط عمل می کردم، آن وقت عقل کل سیستم را به دست آوردم
[ترجمه گوگل]من عادت داشتم صادقانه عمل کنم و سپس به سیستم عاقلانه عمل کردم

4. Teachers quickly get wise to students who are cheating.
[ترجمه ترگمان]معلمان به سرعت به دانش آموزانی که تقلب می کنند، عاقل می شوند
[ترجمه گوگل]معلمان به سرعت دانش آموزانی را که فریب خورده اند، عاقل می دانند

5. He thought he could fool me but I got wise to him.
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد می تواند مرا گول بزند، اما من با او عاقل شدم
[ترجمه گوگل]او فکر کرد او می تواند مرا احمق کند اما من عاقلانه به او هستم

6. Confidence just got wise and the guys it got wise to are wondering where it has gone.
[ترجمه ترگمان]اعتماد به نفس فقط عاقلانه و با عقل جور در میاد و به این فکر می کنن که کجا رفته
[ترجمه گوگل]اعتماد به نفس فقط عاقلانه بود و بچه ها آن را عاقل به تعجب که در آن رفته است

7. You need to get wise to what's happening round here.
[ترجمه ترگمان]تو باید عاقلانه فکر کنی که اینجا چه خبره
[ترجمه گوگل]شما باید حواستان را جمع کنید

8. The employees about the place began to get wise to the fact that the President was very ill, but they could find out nothing more.
[ترجمه ترگمان]کارکنان محل به این نتیجه رسیدند که رئیس جمهور بسیار بیمار است، اما دیگر چیزی پیدا نخواهند کرد
[ترجمه گوگل]کارکنان دربارۀ این محل شروع به دانستن این واقعیت کردند که رئیس جمهور بسیار بیمار است، اما آنها نمی توانند چیزی را بیابند

9. If he get wise to what you are up to, he is sure to be angry.
[ترجمه ترگمان]اگر با کاری که می کنید عاقل باشد، حتما عصبانی می شود
[ترجمه گوگل]اگر او عاقلانه به آنچه که هستید، عادت دارد عصبانی شود

10. He thought he can fool me but I get wise to him.
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد که می تواند مرا گول بزند، اما من برایش عاقل می شوم
[ترجمه گوگل]او فکر کرد او می تواند مرا احمق کند اما من عاقلانه به او هستم

11. If you don't get wise to yourself and start studying you will fail the course.
[ترجمه ترگمان]اگر با خودتان عاقل نباشید و شروع به مطالعه کنید، در این درس شکست خواهید خورد
[ترجمه گوگل]اگر شما برایتان عاقلانه نیستید و شروع به تحصیل میکنید، این دوره را شکست خواهید داد

12. Your opponent will probably get wise to your strategy and start trying to attack the Corruptors.
[ترجمه ترگمان]حریف شما احتمالا به استراتژی شما عاقلانه خواهد رسید و شروع به حمله به the می کند
[ترجمه گوگل]حریف شما احتمالا به استراتژی شما احتیاج دارد و شروع به تلاش برای حمله به فاسدکنندگان می کند

13. You are very lazy. If you don't get wise to yourself and start studying, you will fail the course.
[ترجمه ترگمان]تو خیلی تنبلی اگر عاقلانه رفتار نکنی و شروع به مطالعه کنی، مسلما شکست می خوری
[ترجمه گوگل]شما خیلی تنبل هستید اگر برای خودتان عاقلانه نیستید و شروع به تحصیل میکنید، این دوره را شکست خواهید داد

14. The concept "security through obscurity" is well known—and well derided—because doing things in an obscure way, hoping that no one will get wise to your method, is just asking for problems.
[ترجمه ترگمان]مفهوم \"امنیت از طریق ابهام\" معروف است و به خوبی مورد تمسخر قرار گرفته است، زیرا انجام کارها به روشی مبهم است، به این امید که هیچ کس به روش شما عاقل نشود، فقط خواستار مشکلات است
[ترجمه گوگل]مفهوم 'امنیت از طریق مبهم' به خوبی شناخته شده است و به خوبی سوگند خورده است؛ زیرا انجام دادن کارها به شیوه ای ناچیز، امیدوار است که هیچکس روش شما را نفهمد، فقط مشکلاتی را مطرح می کند

پیشنهاد کاربران

( اصطلاح ) : فهمیدن، دریافتن، آگاه شدن، پی بردن و دیگر فریفته ی کسی یا چیزی نبودن.

https://idioms. thefreedictionary. com/get wise to

to learn about something that is a secret


کلمات دیگر: