1. a perverse young man
مرد جوان کژراه
2. his perverse insistance to know my address and phone number
اصرار لجوجانه ی او برای دانستن نشانی و شماره ی تلفن من
3. she gets a perverse pleasure out of scaring her children
او از ترساندن بچه های خود لذت بیمارگونه ای می برد.
4. the only righteous in a world perverse
(میلتون) یگانه (آدم) پارسا در یک دنیای فاسد
5. This kind of reasoning is deeply perverse.
[ترجمه ترگمان]این نوع استدلال به طور عمیق فاسد است
[ترجمه گوگل]این نوع استدلال عمیقا غلط است
6. It's perverse of him to buy hot dogs when we want ice - cream .
[ترجمه ترگمان]خیلی بده که اون هات داگ بخره وقتی بستنی می خوایم
[ترجمه گوگل]از آنجایی که ما می خواهیم بستنی بخوریم، او را به خرید هات داگ تبدیل می کنیم
7. She finds a perverse pleasure in upsetting her parents.
[ترجمه ترگمان]خیلی خوشش میاد پدر و مادرش رو ناراحت کنه
[ترجمه گوگل]او یک لذت جسورانه را در ناراحتی والدینش پیدا می کند
8. Jack was being perverse and refusing to agree with anything we said.
[ترجمه ترگمان]جک خیلی عصبانی بود و با حرفی که زدیم موافق نبود
[ترجمه گوگل]جک خشمگین بود و امتناع از پذیرفتن هرچیزی که گفتیم ناراضی بود
9. He gets perverse satisfaction from embarrassing people.
[ترجمه ترگمان]اون از مردم خجالت میکشه که باعث ناراحتی مردم میشه
[ترجمه گوگل]او رضایت ناپذیر از افراد شرم آور را می گیرد
10. It would be perverse to quit now that we're almost finished.
[ترجمه ترگمان]حالا که کارمان تمام می شود، خیلی بد می شود
[ترجمه گوگل]اکنون نابود می شویم که تقریبا تمام شده است
11. It would be perverse to take a different view.
[ترجمه ترگمان]باید دید متفاوتی داشته باشد
[ترجمه گوگل]برای دیدن یک دیدگاه دیگر، ناخودآگاه است
12. She took a perverse pleasure in hearing that her sister was getting divorced.
[ترجمه ترگمان]از شنیدن این حرف خوشحال شد که خواهرش دارد از هم جدا می شود
[ترجمه گوگل]او شنید که خواهرش طلاق گرفته است، لذت نابجا را گرفت
13. That perverse guy has been nagging at me all day.
[ترجمه ترگمان]اون مرد هرزه کل روز داره بهم غر میزنه
[ترجمه گوگل]این مرد ناهموار در تمام روز به من خیره شده است
14. I find a perverse delight in listening to traffic.
[ترجمه ترگمان]من احساس بدی دارم که به ترافیک گوش میدم
[ترجمه گوگل]من در برخورد با ترافیک احساس لذت ناپذیری پیدا می کنم
15. She was deriving a perverse pleasure from his discomfort.
[ترجمه ترگمان]حتی از ناراحتی او هم لذت می برد
[ترجمه گوگل]او احساس ناراحتی از ناراحتی خود را به ارمغان آورد
16. In some perverse way the ill-matched partners do actually need each other.
[ترجمه ترگمان]در برخی موارد انحرافی، شرکای مبتلا به بیمار واقعا به یکدیگر نیاز دارند
[ترجمه گوگل]در برخی از روش های نادرست، شرکای ناسازگار واقعا نیاز به یکدیگر دارند
17. You are being unnecessarily perverse.
[ترجمه ترگمان] تو خیلی بد رفتار می کنی
[ترجمه گوگل]شما بی عیب و نقص هستید