1. twelve people constitute a jury
هیئت منصفه از دوازده نفر تشکیل می شود.
2. he works twelve hours a day so that he may provide maintenance for his family
او روزی دوازده ساعت کار می کند تا بتواند برای خانواده اش تامین معاش کند.
3. laborers slave twelve hours a day for a meager per diem
عمله ها برای مزد روزانه ی اندک،دوازده ساعت جان می کنند.
4. a human has twelve pairs of ribs
انسان دوازده جفت دنده دارد.
5. each year has twelve months
هر سال دوازده ماه دارد.
6. it is almost twelve
ساعت حدود دوازده است.
7. this polygon has twelve faces
این کثیرالاضلاع دوازده بر دارد.
8. my class starts at twelve noon
کلاس من ساعت دوازده نیمروز آغاز می شود.
9. i usually have lunch at twelve sharp
من معمولا سر ظهر ناهار می خورم.
10. a case of wine usually contains twelve bottles
یک صندوق شراب معمولا حاوی دوازه بطری است.
11. his worth is estimated anywhere from ten to twelve million dollars
ثروت او را بین ده تا دوازده میلیون دلار تخمین می زنند.
12. Twelve inches are equal to one foot.
[ترجمه ترگمان]دوازده اینچ با یک پا مساوی است
[ترجمه گوگل]دوازده اینچ برابر با یک پا است
13. After twelve years, he decided to separate from the firm.
[ترجمه ترگمان]بعد از دوازده سال، تصمیم گرفت از شرکت جدا شود
[ترجمه گوگل]پس از دوازده سال، تصمیم گرفت از شرکت جدا شود
14. My predecessor worked in this job for twelve years.
[ترجمه ترگمان]جد من دوازده سال است که در این شغل کار می کند
[ترجمه گوگل]سلف من در این کار دوازده ساله کار کرده است
15. Twelve people died in the accident.
[ترجمه ترگمان]دوازده نفر در این حادثه کشته شدند
[ترجمه گوگل]دوازده نفر در حادثه جان سپردند
16. Twelve inches is equal to one foot.
[ترجمه ترگمان]دوازده اینچ با یک پا مساوی است
[ترجمه گوگل]دوازده اینچ برابر با یک پا است
17. Be here by twelve o'clock at the latest.
[ترجمه ترگمان]ساعت دوازده اینجا باش
[ترجمه گوگل]اینجا در ساعت دوازدهم بمانید
18. When the clock struck twelve, I switched off TV and went to bed.
[ترجمه ترگمان]وقتی که زنگ ساعت دوازده را زد، تلویزیون را خاموش کردم و به رختخواب رفتم
[ترجمه گوگل]وقتی ساعت به دوازده رسید، تلویزیون را خاموش کردم و به رختخواب رفتم