کلمه جو
صفحه اصلی

avowed


معنی : پذیرفته، اعتراف شده
معانی دیگر : اذعان شده، ادعا شده، مورد ادعا

انگلیسی به فارسی

پذیرفته، اعتراف‌شده


اذعان کرد، اعتراف شده، پذیرفته


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: avowedly (adv.)
• : تعریف: openly stated or freely declared or acknowledged.
مترادف: declared, stated, sworn
مشابه: confessed, express

- Her avowed ambition to become the next prime minister has been duly noted by her rivals.
[ترجمه ترگمان] جاه طلبی avowed برای تبدیل شدن به نخست وزیر بعدی توسط رقبای او مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل] اوباما اعلام کرد که نخست وزیر بعدی وی به عنوان نخست وزیر انتخاب شده است

• sworn, confirmed, declared (enemy, etc.)
if you are an avowed supporter or opponent of something, you have declared that you support it or oppose it; a formal word.
an avowed belief or aim is one that you hold very strongly; a formal word.

مترادف و متضاد

پذیرفته (صفت)
accepted, avowed

اعتراف شده (صفت)
avowed

جملات نمونه

1. he avowed himself a patriot
او ادعای میهن پرستی کرد.

2. her avowed purpose for coming
هدفی که ادعا می کرد به خاطر آن آمده است

3. A false friend is worse than an avowed enemy.
[ترجمه ترگمان]یک دوست اشتباه بدتر از یک دشمن قسم خورده است
[ترجمه گوگل]یک دوست دروغ بدتر از یک دشمن آشکار است

4. The party's avowed aim was to struggle against capitalist exploitation.
[ترجمه ترگمان]هدف این حزب، مبارزه با استثمار سرمایه داری بود
[ترجمه گوگل]هدف این حزب، مبارزه علیه استثمار سرمایه داری بود

5. The avowed aim of this Government is to reduce taxation.
[ترجمه ترگمان]هدف این دولت کاهش مالیات است
[ترجمه گوگل]هدف از این دولت، کاهش مالیات است

6. He avowed that he would never cooperate with them again.
[ترجمه ترگمان]او معتقد بود که دیگر هرگز با آن ها هم کاری نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]او اعلام کرد که هرگز با آنها همکاری نخواهد کرد

7. An avowed traditionalist, he is against reform of any kind.
[ترجمه ترگمان]او سنت گرا هستم، او مخالف اصلاحات در هر نوع است
[ترجمه گوگل]یک سنتگرای معروف، او علیه اصلاحات هر نوعی است

8. He avowed his commitment to Marxist ideals.
[ترجمه ترگمان]او تعهد خود را نسبت به آرمان های مارکسیستی اعتراف کرد
[ترجمه گوگل]او تعهد خود را نسبت به آرمان های مارکسیستی اعلام کرد

9. He avowed himself an opponent of all alliances.
[ترجمه ترگمان]او خود را به عنوان حریف تمام اتحادیه ها منصوب کرد
[ترجمه گوگل]او خود را مخالف همه اتحاد ها معرفی کرد

10. That is why the Fed's avowed aim has been to slow the economy.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که هدف avowed بانک مرکزی، کاهش اقتصاد بوده است
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که هدف فدرال رزرو آرام کردن اقتصاد است

11. We worked with one hotel chain that avowed to the point of dementia its commitment to customer service and comfort.
[ترجمه ترگمان]ما با یک زنجیره هتل کار کردیم که تعهد خود نسبت به خدمت و آسایش مشتری را نشان می داد
[ترجمه گوگل]ما با یک زنجیره هتل کار کردیم که تعهد خود را نسبت به خدمات و آسایش مشتریان به دلایل زودرس اعلام کرد

12. She avowed herself a singer.
[ترجمه ترگمان]خودش را به عنوان یک خواننده معرفی کرد
[ترجمه گوگل]او خود را یک خواننده اعلام کرد

13. Their avowed purpose is to wreck the Social Contract and the democratic system under which we live.
[ترجمه ترگمان]هدف avowed این است که قرارداد اجتماعی و نظام دمکراتیک را که در آن زندگی می کنیم ویران کند
[ترجمه گوگل]هدف آنها تشخیص دادن قرارداد اجتماعی و سیستم دموکراتیک است که زیر آن زندگی می کنیم

14. Some of these are avowed traditionalists.
[ترجمه ترگمان]برخی از این افراد پیرو سنت traditionalists هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از این ها سنت گرایان هستند

her avowed purpose for coming

هدفی که ادعا می‌کرد به خاطر آن آمده است


پیشنهاد کاربران

اعلام شده

مدعا ( ادعا شده )

اعلام شده . پذیرفته


کلمات دیگر: