کلمه جو
صفحه اصلی

outmoded


از مد افتاده، منسوخ، غیرمتداول، قدیمی

انگلیسی به فارسی

غیر متداول،از مد افتاده


قدیم، غیر مرسوم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: no longer in fashion; unfashionable.
مترادف: d�mod�, dated, musty, old-fashioned, outdated, pass�
متضاد: hot
مشابه: antique, obsolete, old hat, old-time, out of date, vintage

(2) تعریف: no longer in keeping with current standards or practices; obsolete.
مترادف: defunct, obsolete, outdated, pass�, unfashionable
مشابه: abandoned, archaic, dead, disused, musty, obsolescent, old-fashioned

- The old factory was still using outmoded equipment.
[ترجمه ترگمان] کارخانه قدیمی هنوز از تجهیزات قدیمی استفاده می کرد
[ترجمه گوگل] کارخانه قدیمی هنوز از تجهیزات قدیمی استفاده می کرد

• out-of-date; unfashionable
something that is outmoded is old-fashioned and no longer useful.

مترادف و متضاد

obsolete, old-fashioned


Synonyms: anachronistic, antediluvian, antiquated, antique, archaic, behind the times, bent, bygone, dated, dead, démodé, dinosaur, disused, extinct, fossilized, has-been, horse and buggy, moldy, moth-eaten, musty, obsolescent, obsolete, olden, old-hat, old-time, out, out-of-date, out-of-style, outworn, passé, superannuated, superseded, tired, unfashionable, unstylish, unusable, vintage


Antonyms: current, modern, new, new-fangled, popular, up-to-date


جملات نمونه

1. outmoded agricultural practices brake progress
روش های کهنه ی کشاورزی پیشرفت را کند می کند.

2. outmoded methods
روش های عهد دقیانوس

3. Romania badly needs aid to modernise its outmoded industries.
[ترجمه ترگمان]رومانی به شدت به کمک به مدرن کردن صنایع outmoded نیاز دارد
[ترجمه گوگل]رومانی به شدت نیازمند کمک به مدرن سازی صنایع قدیمی است

4. To my thinking they will be outmoded in four years.
[ترجمه ترگمان]به نظر من آن ها در چهار سال از رده خارج خواهند شد
[ترجمه گوگل]به فکر من آنها در چهار سال گذشته باقی خواهند ماند

5. Outmoded working practices are being phased out.
[ترجمه ترگمان]شیوه های کاری به تدریج از بین می روند
[ترجمه گوگل]شیوه های کار بیرون از منزل از بین رفته است

6. The political system has become thoroughly outmoded.
[ترجمه ترگمان]نظام سیاسی به طور کامل منسوخ شده است
[ترجمه گوگل]سیستم سیاسی به طور کامل از بین رفته است

7. Regrettably, it is still possible to find outmoded, noisy extractor fans in use in some facilities.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، پیدا کردن extractor پر از منسوخ و پر سر و صدا در برخی از تاسیسات امکان پذیر است
[ترجمه گوگل]متأسفانه، هنوز هم ممکن است طرفداران فراغتی پر سر و صدا که در بعضی از امکانات استفاده می شوند، پیدا کنند

8. But the 1977 Ferrari was by now outmoded and no longer had the same competitive edge.
[ترجمه ترگمان]اما فراری در سال ۱۹۷۷ از هم پاشید و دیگر همان مزیت رقابتی را نداشت
[ترجمه گوگل]اما فراری سال 1977 تا کنون از بین رفته است و دیگر از همان مزیت رقابتی برخوردار نیست

9. The inheritance of outmoded company structures from the past, reinforced by further concentration, produced very rigid company organisation.
[ترجمه ترگمان]وراثت ساختار شرکت از گذشته، که با تمرکز بیشتر تقویت می شود، سازمان بسیار سفت و سختی را تولید می کند
[ترجمه گوگل]ارثی از ساختارهای قدیمی سازمانی از گذشته، تقویت شده توسط غلظت بیشتر، سازمانی بسیار شرکت سفت و سخت تولید می کند

10. By 190 the Victorian ideal had become clearly outmoded.
[ترجمه ترگمان]تا ۱۹۰ دوره ایده آل ویکتوریا به وضوح از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]190 ساله ایده آل ویکتوریا به وضوح از بین رفت

11. Alas, the library became outmoded.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه کتابخانه از رده خارج شد
[ترجمه گوگل]افسوس، کتابخانه قدیمی شد

12. But the idea that you have to see the original film is misplaced and outmoded.
[ترجمه ترگمان]اما این ایده که شما باید فیلم اصلی را ببینید، نابجا و منسوخ است
[ترجمه گوگل]اما این ایده که شما باید فیلم اصلی را ببینید، جایگزین و قدیمی شده است

13. Check chimney flues and heating equipment in summer and do maintenance, make repairs or replace an outmoded system.
[ترجمه ترگمان]دودکش flues و تجهیزات گرمایشی را در تابستان بررسی کنید و تعمیرات انجام دهید، تعمیرات انجام دهید و یا یک سیستم قدیمی را تعویض کنید
[ترجمه گوگل]در تابستان دودکش و تجهیزات گرمایشی را بررسی کنید و نگهداری، تعمیرات و یا جایگزینی یک سیستم قدیمی انجام دهید

14. This led them to replicate policies and strategies that were either outmoded or unworkable, and to achieve predictably unimpressive results.
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به تکرار سیاست ها و استراتژی هایی شد که یا منسوخ یا منسوخ شده بودند و برای دستیابی به نتایج قابل انتظار قابل پیش بینی بود
[ترجمه گوگل]این باعث شد تا آنها سیاست هایی و استراتژی هایی را که قبلا غیرممکن بوده و یا غیر قابل اجرا بودند، تکرار کنند و نتایج را به طور قابل پیش بینی ناامید کننده به دست آورد

outmoded methods

روش‌های عهد دقیانوس


پیشنهاد کاربران

منسوخ

Obsolete
منسوخ
Out dated


کلمات دیگر: