کلمه جو
صفحه اصلی

impermanence


impermanency نا پایداری بی دوامی

انگلیسی به فارسی

( impermanency ) نا پایداری بی دوامی


بی نظمی


انگلیسی به انگلیسی

• transience, lack of permanence, quality of being temporary
impermanence is a quality of not being permanent; a formal word.

جملات نمونه

1. he was aware of the impermanence of his stay in that town
او به غیر دایمی بودن اقامت خود در آن شهر واقف بود.

2. Change, impermanence is characteristic of life.
[ترجمه ترگمان]تغییر، impermanence مشخصه زندگی است
[ترجمه گوگل]تغییر، بی نظمی، مشخصه زندگی است

3. His philosophy stressed the impermanence of the world.
[ترجمه ترگمان]فلسفه او بر impermanence جهان تاکید کرد
[ترجمه گوگل]فلسفه او بر بی ثباتی جهان تأکید کرد

4. He was convinced of the impermanence of his work.
[ترجمه ترگمان]به بیت از the کارش متقاعد شده بود
[ترجمه گوگل]او از بی ثباتی کار او متقاعد شد

5. And my grandmother was a relentless lecturer on impermanence.
[ترجمه ترگمان]و مادربزرگم یک سخنران relentless بود
[ترجمه گوگل]و مادربزرگ من یک سخنران بی رحمانه بود

6. This photo is a depiction of impermanence, imprints, and impressions of life.
[ترجمه ترگمان]این تصویر تصویری از impermanence، imprints و برداشت از زندگی است
[ترجمه گوگل]این عکس، تصویری از بی ثمر بودن، تأثیر و تأثیرات زندگی است

7. Bear its impermanence. Hence, I say, do you like movie?
[ترجمه ترگمان] خرس \"، این\" impermanence \"- ه\" گفتم: از اینجا هم فیلم دوست داری؟
[ترجمه گوگل]ناپایداری آن را تحمل کنید از این رو، می گویم، آیا فیلم را دوست دارید؟

8. Avoid suffering to gain happiness. Realize impermanence to gain hope.
[ترجمه ترگمان]از رنج بردن از درد و رنج پرهیز کنید درک کنید که امید به دست آوردن امید وجود دارد
[ترجمه گوگل]اجتناب از رنج برای به دست آوردن شادی تحقق ناپذیری برای به دست آوردن امید

9. Lies the reason for this growing impermanence.
[ترجمه ترگمان] دروغ گفتن دلیل این impermanence
[ترجمه گوگل]علت این ناپایداری رو به رشد است

10. The impermanence of life, each person's life is not all smooth sailing, always happy.
[ترجمه ترگمان]زندگی هر انسان، زندگی هر یک از هر انسان آسان نیست، همیشه خوشحال است
[ترجمه گوگل]بی ثباتی زندگی، زندگی هر فرد، همه قایقرانی صاف، همیشه خوشحال نیستند

11. Since impermanence to us spells anguish, we grasp on to things desperately, even though all things change.
[ترجمه ترگمان]از انجایی که غم و اندوه ما را به هم می زند، ما با ناامیدی به چیزهایی می رسیم، با این که همه چیز تغییر می کند
[ترجمه گوگل]از آنجایی که بی توجهی به ما موجب درد و رنج می شود، ما به شدت درک می کنیم، حتی اگر همه چیز تغییر کند

12. So why then do we reject the impermanence of the ever-changing universe when it comes to our own lives?
[ترجمه ترگمان]پس چرا پس از اینکه دنیای ما به زندگی ما می رسد، the جهان در حال تغییر را رد می کنیم؟
[ترجمه گوگل]پس چرا پس از آنکه ما به زندگی خودمان بی اعتمادی از جهان در حال تغییر است رد کنیم؟

13. Impermanence is suffering, which is mentioned by Buddha.
[ترجمه ترگمان]impermanence رنج می برد، که بودا به آن اشاره کرده است
[ترجمه گوگل]Impermanence رنج می برد، که توسط بودا ذکر شده است

14. Although we know that impermanence lawsubstantial factor, humans are also mainly accountable for a continued destructions.
[ترجمه ترگمان]اگرچه ما می دانیم که عامل lawsubstantial impermanence، انسان ها به طور عمده برای یک destructions مداوم پاسخگو هستند
[ترجمه گوگل]اگر چه ما می دانیم که عوامل بی قانونی حقیقی، انسان ها نیز عمدتا برای ویرانی های مداوم پاسخگو هستند

پیشنهاد کاربران

بی ثباتی

ناپایداری، گذرا بودن، موقتی بودن، فانی بودن

ephemeral


کلمات دیگر: