کلمه جو
صفحه اصلی

repent


معنی : نادیده گرفتن، پشیمان شدن، اصلاح شدن، توبه کردن
معانی دیگر : (معمولا با: of) پشیمان بودن یا شدن، نادم بودن یا شدن، (زیست شناسی) خزنده

انگلیسی به فارسی

اصلاح شدن، توبه کردن، پشیمان شدن، نادم


توبه کردن، اصلاح شدن، پشیمان شدن، نادیده گرفتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: repents, repenting, repented
(1) تعریف: to be sorry or feel remorse for sins or transgressions; be penitent.
مترادف: rue
مشابه: apologize, atone, lament, sorrow

- He repented for his sins and asked for forgiveness.
[ترجمه A.A] او برای گناهانش توبه نمود و طلب بخشش کرد
[ترجمه ترگمان] از گناهان خود پشیمان شد و طلب بخشش کرد
[ترجمه گوگل] او برای گناهان خود توبه کرد و از بخشش خواست

(2) تعریف: to regret past actions or behavior and decide to change for the better (often fol. by of).
مشابه: desist, forbear, leave off, quit, rue, swear off

- He has repented of his evil ways.
[ترجمه AA] او از راههای شیطانی اش پشیمان شد
[ترجمه ترگمان] از راه های شیطانی خود پشیمان است
[ترجمه گوگل] او از شیوه های شیطانی توبه کرده است
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: repentingly (adv.), repenter (n.)
• : تعریف: to feel contrition or remorse for; regret.
مترادف: lament, regret, rue
مشابه: deplore, own up to
صفت ( adjective )
• : تعریف: in biology, creeping or crawling flat along the ground.

• regret one's past actions, rue past events, feel sorrow about past occurrences
if you repent, you feel sorry for wrong or evil things that you have done; a formal word.

مترادف و متضاد

نادیده گرفتن (فعل)
disregard, dissemble, repent

پشیمان شدن (فعل)
rue, repent, feel sorry

اصلاح شدن (فعل)
reclaim, repent

توبه کردن (فعل)
repent

ask forgiveness


Synonyms: apologize, atone, be ashamed, be contrite, be sorry, bewail, deplore, feel remorse, have qualms, lament, reform, regret, relent, reproach oneself, rue, see error of ways, show penitence, sorrow


جملات نمونه

1. to repent one's sins
از گناهان خود توبه کردن

2. unless you repent you shall go to hell
اگر توبه نکنی به جهنم خواهی رفت.

3. they wanted him to repent but he was defiant to the end
از او خواستند که اظهار ندامت کند ولی او تا آخر سرسختی کرد.

4. Marry in lent, and you’ll live to repent.
[ترجمه ترگمان]ازدواج کنید، و توبه خواهید کرد
[ترجمه گوگل]ازدواج کنید و توبه کنید

5. Marry in haste, and repent at leisure.
[ترجمه ترگمان]با عجله عروسی کن و از فراغت توبه کن
[ترجمه گوگل]در عجله ازدواج کنید و در اوقات فراغت توبه کنید

6. Depend on others and you always repent.
[ترجمه ترگمان]به دیگران اعتماد کن و همیشه پشیمان خواهی شد
[ترجمه گوگل]بسته به دیگران و همیشه توبه کنید

7. Marry too soon, and you’ll repent too late.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود ازدواج می کنی، و خیلی دیر پشیمان خواهی شد
[ترجمه گوگل]خیلی زود ازدواج کنید و خیلی دیر توبه کنید

8. Those who refuse to repent, he said, will be punished.
[ترجمه ترگمان]وی گفت که آن هایی که از توبه امتناع می کنند، مجازات خواهند شد
[ترجمه گوگل]او گفت، کسانی که حاضر به توبه نیستند مجازات خواهند شد

9. Never too late to repent.
[ترجمه ترگمان]هرگز برای توبه کردن دیر نشده است
[ترجمه گوگل]هرگز خیلی دیر نمیخواهم توبه کنم

10. You will soon repent what you did.
[ترجمه ترگمان]به زودی کاری که کردی پشیمان خواهی شد
[ترجمه گوگل]شما به زودی از آنچه انجام دادید توبه خواهد شد

11. Repent and ask God's forgiveness.
[ترجمه ترگمان]توبه کن و از خدا طلب بخشش کن
[ترجمه گوگل]توبه کنید و از بخشش خدا بپرسید

12. I think I will repent and leave here at once.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم فورا پشیمان می شوم و فورا اینجا را ترک می کنم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم توبه می کنم و به اینجا می روم

13. I've made my choice and I'll never repent it.
[ترجمه ترگمان]من انتخاب خودم را کرده ام و هیچ وقت پشیمان نخواهم شد
[ترجمه گوگل]من انتخاب خود را انجام داده ام و هرگز آن را تحمل نخواهم کرد

14. He came to repent his hasty decision .
[ترجمه یوسف نادری] او آمد تا از تصمیم شتابزده خود اظهار ندامت کند.
[ترجمه ترگمان]تصمیم عجولانه خود را گرفت
[ترجمه گوگل]او آمد تا تصمیم شتابزده خود را ببخشد

Those who married in haste repented at leisure.

آنان که با شتاب ازدواج کردند در هنگام فراغت پشیمان شدند.


He repented of his generosity.

از سخاوت خود پشیمان شد.


She repented of her decision to leave Iran.

از تصمیم خود راجع به ترک ایران پشیمان شد.


He repented his wine drinking.

او توبه کرد که دیگر شراب نخورد.


Unless you repent you shall go to hell.

اگر توبه نکنی به جهنم خواهی رفت.


to repent one's sins

از گناهان خود توبه کردن


پیشنهاد کاربران

توبه کردن

اظهار ندامت کردن

feel sorry
توبه کردن

توبِهیدن.


کلمات دیگر: