کلمه جو
صفحه اصلی

prognosticator


معنی : پیشگو، تشخیص دهنده قبلی مرض
معانی دیگر : تشخیص دهنده قبلی مر­

انگلیسی به فارسی

پیش آگهی دهنده، پیشگو، تشخیص دهنده قبلی مرض


پیشگو، تشخیص دهنده قبلی مرض


انگلیسی به انگلیسی

• forecaster, one who foretells; prophet, one who can predict the future

مترادف و متضاد

forecaster


Synonyms: augur, channeller, diviner, fortune-teller, medium, oracle, prophet, seer, soothsayer, telepathist, visionary


پیشگو (اسم)
foreteller, predictor, prognosticator

تشخیص دهنده قبلی مرض (اسم)
prognosticator

جملات نمونه

1. The weather prognosticator saw his shadow this morning, forecasting six more weeks of winter.
[ترجمه ترگمان]آب و هوا امروز صبح سایه او را دید و شش هفته دیگر زمستان پیش بینی کرد
[ترجمه گوگل]پیش بینی کننده آب و هوا امروز صبح سایه اش را دید، پیش بینی شش هفته دیگر زمستان

2. This much-quoted 16th century physician and prognosticator with his cryptic quatrains has been the most respected seer in history.
[ترجمه ترگمان]این This قرن ۱۶ به نقل prognosticator quatrains cryptic with his the the seer in in respected been been has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has has
[ترجمه گوگل]این پزشک و پیش آگهی دهنده قرن شانزدهم با چهارچوب مرموزش، بیشترین احترام در تاریخ بوده است

3. The prioress, that pronounced prognosticator, immediately took a fancy to Cosette and gave her a place in the school as a charity pupil.
[ترجمه ترگمان]رئیسه که تلفظ این کلمه را بر زبان آورده بود بی درنگ به کوزت علاقمند شد و در مدرسه به عنوان یک شاگرد خیریه به او جا داد
[ترجمه گوگل]اولویتی که پیشگویی کننده اعلام کرد، بلافاصله به کاستت علاقه مند شد و در مدرسه به عنوان یک دانشمند خیرخواه جایگاهی در آنجا داشت

4. You remember her, the errant prognosticator who predicted municipal-bond defaults in the hundreds of billions of dollars in 20
[ترجمه ترگمان]شما او را به یاد می آورید که the سرگردان که پیش بینی اوراق قرضه شهرداری را در حدود صدها میلیارد دلار در ۲۰ سال پیش بینی کرده بود
[ترجمه گوگل]شما او را به یاد می آورید، پیش بینی کننده اشتباه که پیش بینی های پیش فرض شهرداری ها را در صدها میلیارد دلار در 20

5. The Pennsylvania prognosticator came out of his burrow this morning and didn't see a shadow.
[ترجمه ترگمان]The پنسیلوانیا امروز صبح از پناه گاه بیرون آمد و کسی را ندید
[ترجمه گوگل]پیش آگهی پنسیلوانیا امروز صبح از خوابانده شد و سایه را ندید

6. If the snake so much as hiccups as the rat inches along, the market analysts and social prognosticators pounce.
[ترجمه ترگمان]اگر مار به اندازه موش چند اینچ طول بکشد، تحلیلگران بازار و prognosticators اجتماعی به آن ها حمله می کنند
[ترجمه گوگل]تحلیلگران بازار و پیش بینی کننده های اجتماعی در صورتی که مار به اندازه موش ها به اندازه موش ها دراز بکشد، به این ترتیب است که می توان از آن ها استفاده کرد

7. Now analysts are beginning to weigh in on the game's potential, with one professional prognosticator saying the game could nearly match sales of Call of Duty: Modern Warfare
[ترجمه ترگمان]اکنون تحلیلگران شروع به ارزیابی پتانسیل بازی می کنند و یک بازیکن حرفه ای می گوید که این بازی تقریبا می تواند فروش ندای وظیفه را تطبیق دهد: جنگاوری نوین
[ترجمه گوگل]در حال حاضر تحلیلگران در حال افزایش قدرت در بازی هستند، با یک پیش بینی کننده حرفه ای گفت که این بازی تقریبا می تواند فروش Call of Duty Modern Warfare

8. It is sometimes called Dr. Copper by fans because it's seen as a better prognosticator of the economy than academics with Ph. D. s.
[ترجمه ترگمان]این موضوع گاهی اوقات به عنوان دکتر مس توسط طرفداران شناخته می شود، زیرا به عنوان یک prognosticator بهتر از اقتصاد شناخته می شود تا دانشگاهیان با مدرک دکترا s
[ترجمه گوگل]بعضی اوقات دکتر کاپ به نام طرفداران نامیده می شود، زیرا به عنوان پیش بینی کننده اقتصادی بهتر از دانشگاهیان با دکتر PhD دیده می شود

9. But one thing can be said unequivocally : He's a lousy prognosticator of economic growth rates.
[ترجمه ترگمان]اما تنها یک نکته می تواند به صراحت گفته شود: او a از نرخ رشد اقتصادی است
[ترجمه گوگل]اما یک چیز را می توان به طور واضح گفت: او یک پیش بینی کننده تند و زننده نرخ رشد اقتصادی است

10. MVD is correlated with tumor malignancy, infiltration and metastasis, and can be used as an important prognosticator of endometrial carcinoma.
[ترجمه ترگمان]وزارت داخله با تومور malignancy، نفوذ و متاستاز ارتباط دارد و می تواند به عنوان an مهم of endometrial مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]MVD با سرطانهای تومور، نفوذ و متاستاز ارتباط دارد و می تواند به عنوان یک پیش آگهی دهنده مهم کارسینوم آندومتر استفاده شود


کلمات دیگر: