1. Certainly it is the stuff of his sophomoric jokes, cheap one-liners and stereotyping slurs.
[ترجمه ترگمان]مسلما این شوخی ها و شوخی ها و liners و slurs stereotyping است
[ترجمه گوگل]مطمئنا این مسائل از جوک های متواضعانه او، ارزان و یکنواخت و کلاهبرداری کلیشه ای است
2. The sophomoric skepticism of the man who has read one book. . . only.
[ترجمه ترگمان]شکاکیت sophomoric مردی که فقط یک کتاب خوانده است
[ترجمه گوگل]شک و تردید متواضعانه مردی که یک کتاب خوانده است فقط
3. Your myopic, ignorant, and sophomoric attitudes speak volumes.
[ترجمه ترگمان]، کوته فکرانه - ت، جاهل، و فیلم های صامت - ش چند تا کتاب حرف میزنه
[ترجمه گوگل]نگرش های مینوپیک، نادان و متواضع شما حجم زیادی دارد
4. This article is sophomoric and is rife with fallacies.
[ترجمه ترگمان]این مقاله sophomoric و پر از fallacies است
[ترجمه گوگل]این مقاله فوق العاده است و با اشتباهات فراوان است
5. Personally,this study seems to be extremely sophomoric .
[ترجمه ترگمان]شخصا به نظر می رسد که این مطالعه به شدت sophomoric
[ترجمه گوگل]به طور شخصی، این مطالعه به نظر می رسد بسیار متضاد است
6. Mr Mirsky's sophomoric term makes me embarrassed to be in agreement with the position he is supporting.
[ترجمه ترگمان]دوره sophomoric آقای Mirsky باعث می شود که من خجالت زده باشم تا با موقعیتی که او از آن حمایت می کند همخوانی داشته باشم
[ترجمه گوگل]اصطلاح دوران نامزدی آقای Mirsky من را خجالت می کشد تا با موقعیتی که او حمایت می کند موافقت کند
7. Zuckerberg's sophomoric former self, he insists, shouldn't define who he is now.
[ترجمه ترگمان]او اصرار دارد که \"خود سابقش sophomoric Zuckerberg\"، نباید کسی را که اکنون هست، تعریف کند
[ترجمه گوگل]او معتقد است که سقط جنین زاکربرگ، او را اصرار می کند، نباید تعریف کند که او اکنون چه کسی است
8. But Savage dismisses Stern as both a "sophomoric sensationalist" and maybe more damaging a Long Islander.
[ترجمه ترگمان]اما سوج و Stern استرن را به عنوان \"sensationalist sophomoric\" و شاید بیشتر به یکی از Islander لانگ وار رد می کند
[ترجمه گوگل]اما ویرجینگ ستاره را به عنوان یک سنسیستی متضاد و حتی بیشتر از یک جزیره طولانی آزار می دهد
9. This has got to be one of the most embarrassing film moments of the year -- sophomoric, self-congratulatory and stupid.
[ترجمه ترگمان]این موضوع باید یکی از the لحظات سال آخر سال - - sophomoric، self و احمقانه - باشد
[ترجمه گوگل]این باید یکی از بدبین ترین لحظات فیلم سال باشد - عجیب و غریب، خودخواه و احمقانه
10. When to celebrate a holiday or days of strictly personal interest is just too sophomoric.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یک روز تعطیل و یا چند روز علاقه شخصی به شدت شخصی را جشن بگیرید، بسیار sophomoric است
[ترجمه گوگل]هنگامی که جشن تعطیلات یا روزهای علاقه شخصی به شدت شخصی است، خیلی زود است
11. He would toss one and then double up with laughter; he really had the most appalling sense of humor, sophomoric and well, trashy.
[ترجمه ترگمان]یکی دو بار از خنده روده بر می شد و از ته دل می خندید
[ترجمه گوگل]او یکی را ترک کرد و سپس با خنده دو برابر شد؛ او واقعا حس وحشتناک ترین طنز را داشت، بسیار متواضع و خوب، بدبخت
12. Though the foosball dialectic may appear to border on the sophomoric, Mr. Coben said it's a key element of the project.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، آقای Coben استدلال می کند که این استدلال یک عنصر کلیدی در این پروژه است
[ترجمه گوگل]آقای کوبن می گوید که دیالکتیک فضایی ممکن است به نظر برسد که این یک عنصر کلیدی در این پروژه است
13. The assumption of belief in God being favored by natural selection is sophomoric.
[ترجمه ترگمان]این فرض که به خدا طرفدار انتخاب طبیعی است، sophomoric است
[ترجمه گوگل]فرض بر اعتقاد به خداوند به وسیله انتخاب طبیعی، مورد سوء تفاهم است
14. I'm not sure what economic models he is reviewing but the article has a sophomoric view on modern economic theory.
[ترجمه ترگمان]من مطمئن نیستم که او چه مدل های اقتصادی را مرور می کند، اما مقاله یک دیدگاه sophomoric درباره نظریه اقتصادی مدرن دارد
[ترجمه گوگل]من مطمئن نیستم که مدل های اقتصادی او بازبینی شده است، اما این مقاله دیدگاه فوق العاده ای در نظریه اقتصادی مدرن دارد