کلمه جو
صفحه اصلی

copulative


معنی : رابط، وابسته به جفتگیری، ربطی
معانی دیگر : (دستور زبان) همپایه ساز (وابسته به واژه ای که عبارات و جملات را به هم وصل و همپایه می کند)، وابسته به واژه ها یا عبارت های همپایه سازی شده، پیوندگر، همبستگر، جفتی، جفت کننده، مقاربتی

انگلیسی به فارسی

پیوند‌دهنده، رابط


(دستور زبان) هم‌پایه، (فعل) ربطی، حرف ربط، ادات ربط


مخلوط، رابط، وابسته به جفتگیری، ربطی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: coupling or joining.

(2) تعریف: in grammar, of or denoting a copula or a word or phrase that connects words, phrases, or clauses.

(3) تعریف: of or characterized by connected words, phrases, or clauses, as a sentence.

(4) تعریف: of or relating to copulation.
اسم ( noun )
مشتقات: copulatively (adv.)
• : تعریف: a copulative word or phrase.

• connecting, joining; acting as a connecter (grammar)

مترادف و متضاد

رابط (صفت)
connective, copulative

وابسته به جفتگیری (صفت)
copulative

ربطی (صفت)
syndetic, copulative

جملات نمونه

copulative conjunction

حرف ربط هم‌پایه‌ساز



کلمات دیگر: