معنی : رابط، وابسته به جفتگیری، ربطی
معانی دیگر : (دستور زبان) همپایه ساز (وابسته به واژه ای که عبارات و جملات را به هم وصل و همپایه می کند)، وابسته به واژه ها یا عبارت های همپایه سازی شده، پیوندگر، همبستگر، جفتی، جفت کننده، مقاربتی
پیونددهنده، رابط
(دستور زبان) همپایه، (فعل) ربطی، حرف ربط، ادات ربط
مخلوط، رابط، وابسته به جفتگیری، ربطی
copulative conjunction
حرف ربط همپایهساز