1. Words have a magical power. They can bring either the greatest happiness or deepestdespair; can transferknowledge from teacher to students words enable the orator to sway his audience and dictate its decisions . Words are capable of arousingthe strongest emotions and prompting all man's actions, Do not ridicule the use of words in psychotherapy.
[ترجمه ترگمان]کلمات قدرت جادویی دارند آن ها می توانند بزرگ ترین سعادت یا deepestdespair را به همراه داشته باشند؛ می تواند از معلم به دانش آموزان اجازه دهد که شنوندگان را تحت تاثیر قرار دهد و تصمیمات خود را دیکته کند کلمات توانایی قوی ترین احساسات را دارند و تمام اعمال انسان را بر می انگیزند، به استفاده از کلمات در روان درمانی عادت نکنید
[ترجمه گوگل]واژه ها قدرت جادویی دارند آنها می توانند بزرگترین خوشبختی یا عمیق تر شدن را بدست آورند؛ می تواند انتقال دانش از معلم به دانش آموزان کلمات را قادر می سازد orator به نفوذ مخاطبان خود و دیکته تصمیمات خود را واژه ها قادر به تحریک قوی ترین احساسات هستند و موجب اعمال همه اعمال انسان می شوند، استفاده از واژه ها را در روان درمانی مسخره نکنید
2. Deliberate in counsel, prompt in action.
[ترجمه ترگمان]Deliberate در عمل، فوری دست به کار شوید
[ترجمه گوگل]تعمق در وکیل، فوری در عمل
3. Prompt payment of bills is greatly appreciated.
[ترجمه ترگمان]پرداخت پرسش از قبوض به شدت مورد تقدیر قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]پرداخت سریع صورتحساب بسیار قدردانی می شود
4. Japan's recession has prompted consumers to cut back on buying cars.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی ژاپن مشتریان را بر آن داشته است تا خودروهای خرید را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی ژاپن باعث شد که مصرف کنندگان به خرید اتومبیل بروند
5. This mechanic is always prompt in his duties.
[ترجمه ترگمان]این مکانیک همیشه وظیفه اش را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]این مکانیک همواره در وظایف خود فوری است
6. An e-fit of the man prompted hundreds of calls after its release on Tuesday.
[ترجمه ترگمان]پس از انتشار آن در روز سه شنبه، یک مرد ناشناس صدها تماس گرفت
[ترجمه گوگل]پس از انتشار در روز سه شنبه، صدای مکالمه تلفن همراه صدها نفر را فرا گرفت
7. What prompted you to do such a thing?
[ترجمه ترگمان]چه چیزی باعث شد که شما این کار را بکنید؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی شما را به انجام چنین کاری هدایت کرد؟
8. She laid down strict rules for her tenants including prompt payment of rent.
[ترجمه ترگمان]قوانین سختگیرانه ای برای مستاجران خود از جمله پرداخت فوری اجاره وضع کرد
[ترجمه گوگل]او قوانین سختگیرانه ای را برای مستاجران خود از جمله پرداخت سریع اجاره گذاشت
9. In business, a prompt reply is imperative.
[ترجمه ترگمان]در کسب وکار پاسخ سریع ضروری است
[ترجمه گوگل]در کسب و کار، یک پاسخ سریع ضروری است
10. It's amazing what we can re-member with a little prompting.
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که ما می توانیم با کمی انگیزه به آن کمک کنیم
[ترجمه گوگل]شگفت انگیز است که ما می توانیم با انگیزه کمی مجددا عضو شویم
11. We would be grateful for prompt payment of your account.
[ترجمه ترگمان]ما از پرداخت دست مزد شما سپاسگزار خواهیم بود
[ترجمه گوگل]ما برای پرداخت سریع حساب شما سپاسگزاریم
12. The bishop's speech has prompted an angry response from both political parties.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی اسقف یک واکنش خشم آلود از سوی هر دو حزب سیاسی را برانگیخته است
[ترجمه گوگل]سخنرانی اسقف باعث شده است پاسخ عصبانی از هر دو حزب سیاسی شود
13. Prompt action was required as the fire spread.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آتش سوزی گسترش یافت، اقدام به کسب تکلیف مورد نیاز بود
[ترجمه گوگل]اقدام فوری به عنوان گسترش آتش مورد نیاز بود
14. Your prompt attention to this matter will be appreciated.
[ترجمه ترگمان]توجه سریع شما به این موضوع مورد تقدیر قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]توجه فوری شما به این موضوع قدردانی خواهد شد