کلمه جو
صفحه اصلی

corpuscular


معنی : مثل ذره، گویچه مانند
معانی دیگر : گویچه مانند، مثل ذره

انگلیسی به فارسی

گویچه‌مانند، مثل‌ذره


چسبنده، مثل ذره، گویچه مانند


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to corpuscles (cells)

مترادف و متضاد

مثل ذره (صفت)
corpuscular

گویچه مانند (صفت)
corpuscular

جملات نمونه

1. The real essences of modes are not corpuscular, of course.
[ترجمه ترگمان]The real real corpuscular نیستند
[ترجمه گوگل]اسانس های واقعی حالت های متفاوتی نیستند

2. One concept was the corpuscular theory, which envisioned light as a stream, or flow, of small particles.
[ترجمه ترگمان]یک مفهوم، نظریه corpuscular بود، که نور را به صورت جریان، یا جریان، از ذرات کوچک پیش بینی می کرد
[ترجمه گوگل]یک مفهوم تئوری عاملی بود که نور را به عنوان یک جریان یا جریان ذرات کوچک به چشم می خورد

3. Methods:The mean corpuscular volume(MCV) of urinary RBC was measured with blood cell auto counting machine. At the same time, the morphology of urinary RBC was observed carefully with microscope.
[ترجمه ترگمان]روش ها: متوسط حجم corpuscular (MCV)از RBC با ماشین شمارش خودکار سلول اندازه گیری می شود در همان زمان، مورفولوژی RBC با دقت با میکروسکوپ مشاهده می شود
[ترجمه گوگل]روش ها: حجم متوسط ​​عروق کرونر (MCV) RBC ادرار با دستگاه شمارش سلول های خونی اندازه گیری شد در همان زمان، مورفولوژی RBC ادرار با میکروسکوپ با دقت مشاهده شد

4. Rather the body has a corpuscular structure, which gives it a power to cause that idea of yellow in me.
[ترجمه ترگمان]در عوض بدن دارای ساختار corpuscular است که به آن قدرت می دهد تا موجب آن ایده زرد در من شود
[ترجمه گوگل]در عوض، بدن دارای یک ساختار عضلانی است که قدرت آن را برای ایجاد این ایده از زرد در من به ارمغان می آورد

5. We have seen that the corpuscular theory explains many of the observed facts. Is the wave theory also able to do this?
[ترجمه ترگمان]ما دیده ایم که نظریه corpuscular بسیاری از حقایق مشاهده شده را توضیح می دهد آیا تیوری موج نیز می تواند این کار را انجام دهد؟
[ترجمه گوگل]ما شاهد آن هستیم که نظریه عاملی بسیاری از واقعیت های مشاهده شده را توضیح می دهد آیا نظریه موج نیز می تواند این کار را انجام دهد؟

6. Objective:To study the relationship between mean corpuscular volume(MCV), mean corpuscular hemoglobin(MCH) of umbilical blood and thalassemia.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه رابطه بین حجم متوسط corpuscular (MCV)، یعنی هموگلوبین hemoglobin (MCH)از بندناف و تالاسمی
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه رابطه بین حجم متوسط ​​حجمی (MCV)، متوسط ​​هموگلوبین عروق کرونر (MCH) خون بند ناف و تالاسمی است

7. Einstein dared to suggest that light was indeed corpuscular in nature.
[ترجمه ترگمان]انیشتین به خود جرات داد پیشنهاد کند که در واقع نور در طبیعت پیچیده شده باشد
[ترجمه گوگل]اینشتین جرأت نشان داد که نور به طور طبیعی در طبیعت متبلور است

8. The mean corpuscular volume(MCV) is one of index reflecting the volume and shape of red blood cells.
[ترجمه ترگمان]حجم متوسط corpuscular (MCV)یکی از index است که منعکس کننده حجم و شکل گلبول های قرمز خون است
[ترجمه گوگل]حجم متوسط ​​عروق کرونر (MCV) یکی از شاخص هایی است که حجم و شکل گلبول های قرمز را منعکس می کند

9. Bradley's discovery supported a corpuscular theory, or at least it did not support the idea of an ether drag.
[ترجمه ترگمان]کشف بردلی از نظریه corpuscular پشتیبانی می کرد، یا حداقل این نظریه از ایده کشش اتر پشتیبانی نمی کرد
[ترجمه گوگل]کشف برادلی یک نظریه مبهم را پشتیبانی کرد، یا حداقل از ایده ی کشیدن اتر حمایت نکرد

10. Objective The study was conducted to evaluate the diagnostic value of the mean corpuscular hemoglobin concentration(MCHC) in hemolytic anemia(HA).
[ترجمه ترگمان]هدف این مطالعه ارزیابی ارزش تشخیصی the hemoglobin corpuscular (hemolytic MCHC)))بود
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه به منظور ارزیابی ارزش تشخیصی متوسط ​​غلظت هموگلوبین مفصلی (MCHC) در آنمی فقر آهن (HA) انجام شد

11. Objective To explore the clinical significance of detecting hepatic function and mean corpuscular volume in alcohol users.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اهمیت بالینی تشخیص عملکرد کبدی و کاهش حجم corpuscular در مصرف کنندگان الکل
[ترجمه گوگل]هدف: برای کشف اهمیت بالینی تشخیص عملکرد کبد و حجم متوسط ​​حجمی در مصرف کنندگان الکل

12. Our aim was to introduce another theory of light, different from the corpuscular one, but also attempting to explain the same domain of facts.
[ترجمه ترگمان]هدف ما معرفی یک نظریه دیگر از نور، متفاوت از روش corpuscular بود، اما همچنین تلاش برای توضیح دامنه مشابه از حقایق بود
[ترجمه گوگل]هدف ما معرفی یک تئوری دیگر از نور بود که متضمن یکی از عناصر متخلخل است اما همچنین تلاش برای توضیح حوزه ی مشابهی از واقعیت ها بود

13. Objectives:To evaluate the value of combined measurement of mean corpuscular volume(MCV)and red blood cell (RBC)in the screening of thalassaemia trait in pregnant women.
[ترجمه ترگمان]اهداف: ارزیابی ارزش اندازه گیری ترکیبی حجم متوسط corpuscular (MCV)و سلول خون قرمز (RBC)در غربالگری ویژگی thalassaemia در زنان باردار
[ترجمه گوگل]اهداف: ارزیابی ارزش اندازه گیری حجمی متوسط ​​MCV و گلبول قرمز خون در غربالگری خصوصیات تالاسمی در زنان باردار

14. The formation of the storm's main phase is closely related to the velocity of the corpuscular stream, while the relation with the density of stream, is poor.
[ترجمه ترگمان]تشکیل فاز اصلی طوفان با سرعت جریان corpuscular ارتباط نزدیکی دارد، در حالی که رابطه با چگالی جریان، ضعیف است
[ترجمه گوگل]شکل گیری فاز اصلی فوران طوفان به سرعت با جریان جریان چشمی ارتباط دارد، در حالی که ارتباط با تراکم جریان، ضعیف است

پیشنهاد کاربران

Corpuscular radiations
تابش های ذره ای

در شیمی
ذره ای ، مولکولی، میکروسکوپیک


کلمات دیگر: