کلمه جو
صفحه اصلی

affined


پیوسته، وابسته، همبسته، خویشاوند، منسوب، مربوط

انگلیسی به فارسی

پیوسته، وابسته، همبسته، خویشاوند


(مهجور) متعهد، ملزم


وابسته است


انگلیسی به انگلیسی

• closely connected or related; bound, obligated

جملات نمونه

1. "Affined " proposal initiates Chinese credit one of units.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد \"Affined\" به عنوان یکی از واحدهای اعتباری چین آغاز می شود
[ترجمه گوگل]پیشنهاد 'Affined' اعتبار چینی یک واحد را آغاز می کند

2. Secondly, it is about a specific analysis of the characteristics of the Korean family-ethics dramas, from what, we can see"Ethical Beauty"and"Affined Beauty".
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، در مورد تجزیه و تحلیل ویژه ای از ویژگی های درام های اخلاقی خانواده کره ای، از چه چیزی، ما می توانیم \"زیبایی اخلاقی\" و \"زیبایی Affined\" را ببینیم
[ترجمه گوگل]ثانیا، در مورد تجزیه و تحلیل خاصی از ویژگی های درامات خانواده اخلاق کره ای است، از آنچه، ما می توانیم زیبایی عامیانه و زیبایی زیبایی را می بینیم

3. Collaboration is affined unsuccessful, change character, have the brand force of technology and electronic product only, still can't create a new blue sea market.
[ترجمه ترگمان]هم کاری affined ناموفق، تغییر شخصیت، داشتن نیروی ویژه برند و محصولات الکترونیکی است، که هنوز هم نمی تواند یک بازار دریایی جدید ایجاد کند
[ترجمه گوگل]همکاری با ناموفق، تغییر شخصیت، نام تجاری نیروی تکنولوژی و محصول الکترونیکی تنها، هنوز نمی تواند یک بازار آبی دریا ایجاد جدید است

4. The source area of K-rich magmatic rocks in the Dabie area is closely related to the enriched mantle, while the rocks in the lower Yangtze Valley area are more affined to the lower crust.
[ترجمه ترگمان]منطقه منشا صخره های magmatic K - غنی در منطقه Dabie ارتباط نزدیکی با پوشش غنی شده دارد، در حالی که صخره های منطقه دره Yangtze در پایین تری قرار دارند
[ترجمه گوگل]ناحیه منبع سنگهای ماگمایی غنی از کربن در ناحیه دابئه به ترتیب با گوشته غنی شده ارتباط دارد، در حالیکه سنگ های دره پایین یانتزه بیشتر به پوسته پایین تر وابسته اند

5. Each CPU schedules from its own queues, and resorts to stealing runnable softly affined KSEs from other CPUs if there are no runnable KSEs.
[ترجمه ترگمان]هر برنامه CPU در صف های خود زمانبندی شده، و resorts به سرقت runnable به آرامی از CPU های دیگر در صورت وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هر پردازنده CPU از صف های خود و در صورتی که هیچ KSE قابل اجرا وجود نداشته باشد، می تواند به سرقت از KSE های نرم افزاری KDE از سایر پردازنده ها سرقت کند

6. However now, he has been formed with Baoermo open and affined .
[ترجمه ترگمان]با این حال، او با Baoermo باز و affined تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]با این حال اکنون او با Baermo باز و وابسته است

7. In another some of moment, network the will of the people is become " opinion cacique " affined .
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه دیگر، \"اراده مردم\" به \"cacique\" تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]در بعضی از لحظات دیگر، شبکه اراده مردم، 'اظهار نظر' است

8. Also, both sides should pay attention to obeying instead of being affined to special confinements such as form, time and process.
[ترجمه ترگمان]هم چنین هر دو طرف باید نسبت به اطاعت کردن به جای اینکه به حبس های خاص مانند شکل، زمان و فرآیند توجه کنند توجه کنند
[ترجمه گوگل]همچنین، هر دو طرف باید به جای اطاعت از محرمانه خاص مانند فرم، زمان و روند، اطاعت کنند


کلمات دیگر: