کلمه جو
صفحه اصلی

prizefight


معنی : مشت زنی حرفهیی، مسابقه مشت زنی جایزه دار
معانی دیگر : مسابقه ی مشت زنی حرفه ای، مشت بازی سر پول، prize fight(ing)
جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه

انگلیسی به فارسی

جوایز، مشت زنی حرفهیی، مسابقه مشت زنی جایزه دار


مسابقه مشت زنی جایزه دار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: prizefighter (n.), prizefighting (n.)
• : تعریف: a professional boxing match for a cash prize.
مشابه: fight

• professional boxing match in which the winner receives prize money
title fight, boxing match to determine championship rankings

مترادف و متضاد

مشت زنی حرفهیی (اسم)
prizefight, prizefighting

مسابقه مشت زنی جایزه دار (اسم)
prizefight

جملات نمونه

1. Even ratting contests and prize-fights seemed to lose their appeal in the last quarter of the century.
[ترجمه ترگمان]حتی مسابقات ratting و مسابقات جایزه به نظر می رسید که در ربع آخر قرن درخواست استیناف خود را از دست داده اند
[ترجمه گوگل]حتی مسابقات قهرمانی و رقابت های جوایز به نظر می رسید تجدید نظر خود را در سه ماهه آخر قرن را از دست بدهند

2. No other event in sport, except possibly a prizefight, is as punishing, as demanding of the mind and body.
[ترجمه ترگمان]هیچ رویداد دیگری در ورزش، به جز یک prizefight، به عنوان مجازات، به همان اندازه که از ذهن و جسم سر و کار دارد، مجازات است
[ترجمه گوگل]هیچ رویدادی دیگر در ورزش، به استثنای یک جشنواره، مجازات نمیشود، همانطور که از ذهن و بدن خواسته است

3. He is training for a prizefight.
[ترجمه ترگمان]او برای یک prizefight تمرین می کند
[ترجمه گوگل]او برای یک جایزه فورا آموزش می دهد

4. In case there ambiguity here, that page is the prizefight one.
[ترجمه ترگمان]در مواردی که در اینجا ابهام وجود دارد، آن صفحه the است
[ترجمه گوگل]در صورت وجود ابهام در اینجا، این صفحه یک جایزه است

5. "Using his camera as a sandpaper block, Kubrick has stripped away the veneer from the prizefight and dancehall worlds, " the New York Mirror proclaimed.
[ترجمه ترگمان]آیینه نیویورک اعلام کرد: \" با استفاده از دوربین خود به عنوان یک بلوک کاغذ سنباده، کابل روکش the و dancehall را از بین برده است \"
[ترجمه گوگل]نیویورک آینه اعلام کرد: 'با استفاده از دوربین خود به عنوان یک بلوک کاغذدانه، کوبریک از روبرو شدن با دنیای جشنواره و دنیای رقص خارج شده است '


کلمات دیگر: