کلمه جو
صفحه اصلی

corporator


معنی : عضو
معانی دیگر : عضو شرکت یا موسسه (رجوع شود به: corporation)، گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد

انگلیسی به فارسی

شرکت کننده، عضو


عضو، گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد


انگلیسی به انگلیسی

• (business) member of a corporation (association of individuals legally authorized to act as an individual)

مترادف و متضاد

عضو (اسم)
part, organ, member, limb, employee, corporator, office worker


کلمات دیگر: