تجاوز کردن از
go beyond
تجاوز کردن از
انگلیسی به انگلیسی
• transcend, exceed, go past, go through, surpass
جملات نمونه
1. Let not the cobbler go beyond his last.
[ترجمه ترگمان]بگذار the فراتر از آخرین his برود
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید که راننده فراتر از گذشته باشد
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید که راننده فراتر از گذشته باشد
2. Their demands go beyond all reason.
[ترجمه ترگمان]خواسته های آن ها فراتر از هر دلیلی است
[ترجمه گوگل]خواسته های آنها فراتر از هر دلیل است
[ترجمه گوگل]خواسته های آنها فراتر از هر دلیل است
3. Parapsychology is the study of abilities that go beyond what is natural and normal.
[ترجمه ترگمان]فرا روان شناسی مطالعه توانایی ها است که فراتر از آنچه طبیعی و طبیعی است فراتر می رود
[ترجمه گوگل]پاراپیشولوژی مطالعه توانایی هایی است که فراتر از طبیعی و طبیعی است
[ترجمه گوگل]پاراپیشولوژی مطالعه توانایی هایی است که فراتر از طبیعی و طبیعی است
4. These matters fall within / go beyond the cognizance of this court.
[ترجمه ترگمان]این مسائل در داخل \/ خارج از the این دادگاه قرار دارند
[ترجمه گوگل]این مسائل در درون / فراتر از شناخت این دادگاه است
[ترجمه گوگل]این مسائل در درون / فراتر از شناخت این دادگاه است
5. This year's sales figures go beyond all our expectations.
[ترجمه ترگمان]ارقام فروش امسال فراتر از انتظارات ما می رود
[ترجمه گوگل]ارقام فروش امسال فراتر از انتظارات ما است
[ترجمه گوگل]ارقام فروش امسال فراتر از انتظارات ما است
6. It is time to go beyond the shibboleth that conventional forces cannot deter.
[ترجمه ترگمان]زمان آن رسیده که فراتر از مرزه ای تعیین شده بروید که نیروهای قراردادی نمی توانند مانع آن شوند
[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده است که نیروهای متعارف نمی توانند مانع شوند
[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده است که نیروهای متعارف نمی توانند مانع شوند
7. For it to go beyond elementary provisions would be to lose elasticity and adaptability.
[ترجمه ترگمان]برای آن که فراتر از مواد اولیه برود، قابلیت ارتجاعی و سازگاری را از دست خواهد داد
[ترجمه گوگل]برای آنکه فراتر از مقررات ابتدایی برسد، الاستیسیته و سازگاری می شود
[ترجمه گوگل]برای آنکه فراتر از مقررات ابتدایی برسد، الاستیسیته و سازگاری می شود
8. Once we accept our limits, we go beyond them. Albert Einstein
[ترجمه ترگمان]وقتی محدودیت های خود را بپذیریم، فراتر از آن ها می رویم آلبرت انیشتین
[ترجمه گوگل]هنگامی که محدودیت های ما را می پذیریم، ما فراتر از آنها می رویم آلبرت انیشتین
[ترجمه گوگل]هنگامی که محدودیت های ما را می پذیریم، ما فراتر از آنها می رویم آلبرت انیشتین
9. Some children even go beyond such fantasizing and actually run away in search of this ideal home.
[ترجمه ترگمان]برخی از کودکان حتی فراتر از این تخیلی زندگی می کنند و در واقع در جستجوی این خانه ایده آل فرار می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از کودکان حتی فراتر از چنین فانتزی هستند و در جستجوی این خانه ایده آل هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از کودکان حتی فراتر از چنین فانتزی هستند و در جستجوی این خانه ایده آل هستند
10. Formal appraisal systems, however, go beyond this normal daily checking and feedback.
[ترجمه ترگمان]با این حال، سیستم های ارزیابی رسمی از کنترل و بازخورد روزانه خود فراتر می روند
[ترجمه گوگل]سیستم های ارزشیابی رسمی، با این حال، فراتر از این بررسی و بازخورد روزمره طبیعی است
[ترجمه گوگل]سیستم های ارزشیابی رسمی، با این حال، فراتر از این بررسی و بازخورد روزمره طبیعی است
11. They certainly go beyond the pre-linguistic prototypes of language, and demonstrate the capability of certain individual apes to outpace other species.
[ترجمه ترگمان]آن ها قطعا فراتر از نمونه های اولیه زبانی از زبان فراتر می روند و توانایی of مجزا را برای outpace گونه های دیگر نشان می دهند
[ترجمه گوگل]آنها قطعا فراتر از نمونه های پیش زبان زبان پیشین زبان هستند و توانایی برخی از میمون های خاص را برای فراتر از گونه های دیگر نشان می دهند
[ترجمه گوگل]آنها قطعا فراتر از نمونه های پیش زبان زبان پیشین زبان هستند و توانایی برخی از میمون های خاص را برای فراتر از گونه های دیگر نشان می دهند
12. Problems of content none the less go beyond questions about criteria.
[ترجمه ترگمان]مشکلات محتوی نباید کم تر از سوالات در مورد معیارها فراتر رود
[ترجمه گوگل]مشکالت محتوایی هرگز فراتر از سوالات در مورد معیارها نیست
[ترجمه گوگل]مشکالت محتوایی هرگز فراتر از سوالات در مورد معیارها نیست
13. They succeed because they operate with values that go beyond opportunism.
[ترجمه ترگمان]آن ها به این دلیل موفق می شوند که با ارزش هایی کار می کنند که از فرصت طلبی فراتر می روند
[ترجمه گوگل]آنها موفق می شوند، زیرا با ارزش هایی عمل می کنند که فراتر از اپورتونیسم هستند
[ترجمه گوگل]آنها موفق می شوند، زیرا با ارزش هایی عمل می کنند که فراتر از اپورتونیسم هستند
14. If we are to go beyond nihilism we shall have to devise a strategy to examine this.
[ترجمه ترگمان]اگر قرار باشد از چیزی فراتر برویم، باید یک استراتژی برای بررسی این مساله تدوین کنیم
[ترجمه گوگل]اگر ما از نیهیلیسم فراتر برویم، باید یک استراتژی را برای بررسی این موضوع آماده کنیم
[ترجمه گوگل]اگر ما از نیهیلیسم فراتر برویم، باید یک استراتژی را برای بررسی این موضوع آماده کنیم
پیشنهاد کاربران
فراتر رفتن از
فراتر از
to exceed
عبور، گذار ، فرارَوی
پا را فراتر نهادن
go beyond sth
= to be much better, worse, more serious etc than something else
1. فراتر بودن از 2. قدم فراتر از . . . نهادن، فراتر از . . . رفتن
مثال:
Their relationship had gone beyond friendship.
رابطه آنها فراتر از دوستی بود.
= to be much better, worse, more serious etc than something else
1. فراتر بودن از 2. قدم فراتر از . . . نهادن، فراتر از . . . رفتن
مثال:
Their relationship had gone beyond friendship.
رابطه آنها فراتر از دوستی بود.
to be more than something = بیش از . . . بودن/شدن
مثال:
. The cost of the new prison should not go beyond �12 million
هزینه زندان جدید نباید از 12 میلیون پوند فراتر رود.
هزینه زندان جدید نباید بیش از 12 میلیون پوند شود.
مثال:
. The cost of the new prison should not go beyond �12 million
هزینه زندان جدید نباید از 12 میلیون پوند فراتر رود.
هزینه زندان جدید نباید بیش از 12 میلیون پوند شود.
کلمات دیگر: