1. She's a bit of a coquette.
[ترجمه ترگمان]کمی عشوه گر است
[ترجمه گوگل]او کمی از یک کوکت است
2. She was not a coquette, he had decided.
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیده بود که زن عشوه گر و عشوه گر نیست
[ترجمه گوگل]او تصمیم نگرفت که یک کوکت بود
3. You the man who will not understand coquette!
[ترجمه ترگمان]تو کسی هستی که هیچ زنی را درک نمی کند!
[ترجمه گوگل]شما مردی که کوکت را نمی فهمد!
4. She had a reputation of being a frivolous coquette.
[ترجمه ترگمان]با این همه، به یک زن عشوه گر سبک سر می زد
[ترجمه گوگل]او اعتبار یک کوکت فریبکارانه را داشت
5. He likes girls that play the coquette.
[ترجمه ترگمان]از دخترها خوشش می آید که هر زن عشوه گر را بازی کند
[ترجمه گوگل]او دخترانی را دوست دارد که کوکت را بازی کنند
6. Raphael left the coquette enough money to live herself a courteous life, when he is dying.
[ترجمه ترگمان]رافائل به اندازه کافی پول خرج کرده بود تا خودش یک زندگی مودبانه داشته باشد، در حالی که دارد می میرد
[ترجمه گوگل]رافائل به اندازه کافی پول خود را برای زنده ماندن، زمانی که او در حال مرگ است زندگی گذاشته است
7. He likes girls who are coquette.
[ترجمه ترگمان]از دخترهایی که عشوه گر هستند خوشش می آید
[ترجمه گوگل]او دخترانی را دوست دارد که کوکت هستند
8. La Petite Coquette for Bassoon Quartet.
[ترجمه ترگمان]پتیت Petite برای گروه چهارجانبه مبارزه می کرد
[ترجمه گوگل]La Petite Coquette برای چهارگانه باسون
9. The Coquette is obtainable in Black, Chestnut, Sand and Felt.
[ترجمه ترگمان]The در سیاه، بلوط، شن و Felt قابل تهیه است
[ترجمه گوگل]کوکت در سیاه، شاه بلوط، ماسه و فلت قابل دستیابی است
10. The demeanour of a virgin can be converted into that of a coquette.
[ترجمه ترگمان]رفتار یک دوشیزه را می توان به یک دختر coquette تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]روحیه یک باکره را می توان به یک کوکت تبدیل کرد
11. Of course she had a perfect right to suit herself about the kind of a man she took for a husband, but he certainly had not thought she was such an utter coquette.
[ترجمه ترگمان]البته او حق داشت در مورد مردی که به عنوان شوهر انتخاب کرده بود، کت و شلوار بخرد، اما مسلما فکر نمی کرد که این زن such تمام عیار است
[ترجمه گوگل]مطمئنا او حق دارد که خود را در مورد نوعی از مردی که برای شوهرش در نظر گرفته بود، درست کند اما مطمئنا فکر نکرد که او چنین کته کامل داشته باشد
12. There were several Frenchmen on board, who were sent to the colony in Vietnam or concessions in China to serve as policemen. They surrounded and flirted with a young, Jewish coquette.
[ترجمه ترگمان]چندین نفر فرانسوی سوار بر کشتی بودند که برای خدمت به ارتش در ویتنام و یا در چین برای خدمت به عنوان مامور پلیس اعزام شدند آن ها دور هم جمع شدند و با یک دختر جوان و یهودی ناز و عشوه کردند
[ترجمه گوگل]تعدادی از فرانسوی ها در هیئت مدیره وجود داشتند که به ولسوالی ویتنام فرستاده شدند و یا در هنگ کنگ به چین به عنوان پلیس خدمت می کردند آنها با یک کودک یهودی جوان محاصره و فریاد زدند
13. She danced gracefully, she loved finery, and her crisp intelligence polished the wiles of a Southern coquette.
[ترجمه ترگمان]با وقار و زیبایی می رقصید، و هوش و هوشش را بیشتر دوست می داشت
[ترجمه گوگل]او با شکوه و شگفتانگیز، عاشق آشپزخونه بود و اطلاعات دقیقش جادوگرهای کوکتی جنوبی بود
14. " She has no conversation, " he said, "and I am afraid that she is a coquette, for she is always flirting with the wind.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" او هیچ صحبتی ندارد و من می ترسم که او یک coquette باشد، چون همیشه با باد لاس می زند
[ترجمه گوگل]او گفت: 'او هیچ مکالمه ای ندارد، و من می ترسم که او یک کت، زیرا او همیشه با باد سرش را تکان می دهد