کلمه جو
صفحه اصلی

speckle


معنی : نقطه، قسم، خال، نوع، رنگ، لکه کوچک، نقطه نقطه یا خال خال کردن
معانی دیگر : لک، لکه (هر بخشی که رنگ آن با زمینه فرق دارد)

انگلیسی به فارسی

نقطه، لکه کوچک، خال، رنگ، نوع، قسم، نقطه نقطه یاخال خال کردن


عجیب و غریب، نقطه، خال، لکه کوچک، رنگ، نوع، قسم، نقطه نقطه یا خال خال کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a speck or small mark, esp. on skin, feathers, leaves, or the like.
مترادف: freak, speck
مشابه: blemish, dapple, dot, flake, fleck, freckle

(2) تعریف: a pattern or expanse of such specks on a surface; speckling.
مشابه: dapple, freckling, stipple
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: speckles, speckling, speckled
مشتقات: speckledness (n.)
• : تعریف: to mark or dot with specks of color.
مترادف: dot, speck
مشابه: dapple, fleck, freak, freckle, stipple, stud

• speckle, small spot, dot
mark with small spots, dot, speck, fleck, stain

مترادف و متضاد

نقطه (اسم)
stop, ace, speck, point, spot, dot, part, jot, period, mark, prick, mote, minim, iota, plot, fleck, full stop, splotch, punctation, speckle, tittle

قسم (اسم)
persuasion, sort, manner, adjuration, kind, type, species, genre, gender, genus, speckle

خال (اسم)
blotch, speck, spot, dot, mote, beauty spot, mole, freckle, mother's mark, stigma, pip, fleck, speckle

نوع (اسم)
breed, persuasion, order, quality, nature, suit, sort, manner, kind, type, stamp, brand, method, class, species, genre, gender, genus, ilk, kidney, variety, speckle

رنگ (اسم)
indigo, tune, grain, hue, paint, color, dye, tint, pigmentation, complexion, tincture, tinct, speckle

لکه کوچک (اسم)
speckle

نقطه نقطه یا خال خال کردن (فعل)
speckle

جملات نمونه

1. Her apron was speckled with oil.
[ترجمه ترگمان]پیش بندش پر از روغن بود
[ترجمه گوگل]پیشانی او با نفت خرد شده بود

2. The sky was speckled with stars.
[ترجمه ترگمان]آسمان پر از ستاره بود
[ترجمه گوگل]آسمان ستاره ها ستاره بود

3. The hen layed three beautiful speckled eggs.
[ترجمه ترگمان]مرغ سه تخم مرغ زیبا و خالدار دارد
[ترجمه گوگل]مرغ سه تخم مرغ زیبا را پر کرد

4. A blackbird's egg is blue with brown speckles on it.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ پرنده ای با لکه های قهوه ای روی آن آبی است
[ترجمه گوگل]تخم مرغ سیاه و سفید با آبی رنگ با مشکی قهوه ای روی آن است

5. The village houses are speckled on the grassland.
[ترجمه ترگمان]در علفزارهای روستایی این روستا وجود ندارد
[ترجمه گوگل]خانه های روستایی در مزرعه داری می کنند

6. The sun set alight the water drops that speckled their leaves and shadowed the ground beneath them.
[ترجمه ترگمان]خورشید روی برگ ها فرود آمد و زمین زیر آن ها را زیر و رو کرد
[ترجمه گوگل]خورشید، قطره های آب را از بین می برد که برگ هایشان را می شکافند و زمین را زیر آن سایه می زنند

7. The pink speckled beans looked like tiny onyx eggs.
[ترجمه ترگمان]لوبیاهای ریز و خالدار به نظر می رسید که onyx کوچک هستند
[ترجمه گوگل]لوبیای خاردار صورتی مانند تخم مرغ یخی کوچک به نظر می رسید

8. She was evenly speckled with silver glitter.
[ترجمه ترگمان]با درخشش نقره روی او ظاهر شده بود
[ترجمه گوگل]او با زرق و برق نقره ای همخوانی داشت

9. Outside it was cold and blustery, speckled with droplets of water gusting against his face.
[ترجمه ترگمان]بیرون هوا سرد و طوفانی بود و با قطرات آب در هوا جریان داشت
[ترجمه گوگل]در خارج از آن سرما و خونریزی بود، که با قطره های آب بر روی صورتش خیره شده بود

10. Spurless hen resembles many other speckled brown gamebirds, but can be told by chestnut patch on nape.
[ترجمه ترگمان]مرغ Spurless مانند بسیاری دیگر از speckled قهوه ای دیگر شبیه است، اما از پشت سرش می توان آن را تشخیص داد
[ترجمه گوگل]مرغ اسپورس شبیه بسیاری از دیگر پرندگان قهوه ای قهوه ای قهوه ای است، اما می توان آن را با پاشیدن شاه بلوط بر روی زانو توضیح داد

11. The horizon was speckled with the triangular sails of literally hundreds of sailing rafts.
[ترجمه ترگمان]در افق دیده می شد که با بادبان های سه گوش به معنای واقعی صدها قایق بادبانی به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]افق ها با بادبان های مثلثی به معنای واقعی کلمه صدها رفاه قایقرانی بود

12. The skin on his back is speckled and lumpy from burns, but when I ask he laughs.
[ترجمه ترگمان]پوست پشتش جای خال خالی و قلنبه است از سوختگی، اما وقتی از او می پرسم می خندد
[ترجمه گوگل]پوست در پشت او دلفریب و خمیده از سوختگی است، اما زمانی که از او بخواهم بخندد

13. Summer adult and juvenile speckled paler; purple gloss on mantle only visible in very good light.
[ترجمه ترگمان]زرد تابستانی و خال های نوجوانان زرد رنگ برق ارغوانی در پوشش فقط در نور بسیار خوب دیده می شود
[ترجمه گوگل]بزرگسالان تابستان و نوجوانان چشمان تیز؛ براق بنفش در گوشته فقط در نور بسیار خوب قابل مشاهده است

14. Chapter 2 discusses generative mechanism of image speckle and conventional speckle reduction methods.
[ترجمه ترگمان]در فصل ۲، مکانیسم تولیدی اسپکل و روش های سنتی کاهش اسپکل بحث و بررسی می شود
[ترجمه گوگل]فصل 2 مکانیسم مولد روش های ضبط تصویر و روش معمول را توضیح می دهد


کلمات دیگر: