1. parking is prohibited
پارک کردن (در اینجا) ممنوع است.
2. people are prohibited from gathering in streets
مردم حق ندارند در خیابان ها اجتماع کنند.
3. smoking is prohibited
سیگار کشیدن ممنوع است.
4. smoking is strictly prohibited
سیگار کشیدن مطلقا ممنوع است.
5. Motor vehicles are prohibited from driving in the town centre.
[ترجمه محمد] تردد وسایل نقلیه موتوری در مرکز شهر ممنوع می باشد .
[ترجمه ترگمان]خودروهای موتوری از رانندگی در مرکز شهر منع شده اند
[ترجمه گوگل]وسایل نقلیه موتوری در رانندگی در مرکز شهر ممنوع است
6. Smoking in the cinema is strictly prohibited.
[ترجمه محمد] سیگار کشیدن داخل سینما اکیداُ ممنوع می باشد .
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن در سینما به شدت ممنوع است
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن در سینما به شدت ممنوع است
7. We are prohibited from drinking alcohol during working hours.
[ترجمه محمد] استعمال مشروبات الکی در طول ساعات کاری را ممنوع کردیم .
[ترجمه ...] ما از نوشیدن الکل طی ساعات کاری منع شده ایم.
[ترجمه ترگمان]ما از نوشیدن الکل در ساعات کاری منع شده بودیم
[ترجمه گوگل]ما در طول ساعات مشروبات الکلی مشروبات الکلی ممنوع است
8. Smoking is strictly prohibited inside the factory.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن در داخل کارخانه به شدت ممنوع است
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن به شدت در داخل کارخانه ممنوع است
9. Marriage between close kin is prohibited.
[ترجمه ترگمان]ازدواج بین خویشاوندان نزدیک ممنوع است
[ترجمه گوگل]ازدواج بین زوجین ممنوع است
10. Soviet citizens were prohibited from travelling abroad.
[ترجمه ترگمان]شهروندان شوروی از سفر به خارج منع شده اند
[ترجمه گوگل]شهروندان شوروی از سفر به خارج از کشور ممنوع بودند
11. Eating is prohibited here.
[ترجمه ترگمان]خوردن در اینجا ممنوع است
[ترجمه گوگل]خوردن در اینجا ممنوع است
12. Communist activity was prohibited on pain of death.
[ترجمه ترگمان]فعالیت حزب کمونیست از درد مرگ منع شده بود
[ترجمه گوگل]فعالیت های کمونیستی در اثر درد مرگ ممنوع بود
13. Although tobacco ads are prohibited, companies get around the ban by sponsoring music shows.
[ترجمه ترگمان]اگرچه تبلیغات دخانیات ممنوع است، اما شرکت ها با حمایت از برنامه های موسیقی در اطراف این ممنوعیت شرکت می کنند
[ترجمه گوگل]با وجودی که تبلیغات تنباکو ممنوع است، شرکت ها با حمایت از نمایش های موسیقی، ممنوع می شوند
14. Intermarriage between close relatives is prohibited in most societies.
[ترجمه ترگمان]جدایی بین خویشاوندان نزدیک در اغلب جوامع ممنوع است
[ترجمه گوگل]ازدواج میان بستگان نزدیک در بسیاری از جوامع ممنوع است
15. Smoking is strictly prohibited.
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن به شدت ممنوع است
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن به شدت ممنوع است