1. Her sparing use of make-up only seemed to enhance her classically beautiful features.
[ترجمه ترگمان]استفاده از آرایش او تنها به نظر می رسید که خطوط چهره زیبایش را بالا می برد
[ترجمه گوگل]استفاده آرام از آرایش فقط به نظر می رسید که ویژگی های زیبای کلاسیک او را افزایش می دهد
2. My dear roommate, thank you for sparing my life.
[ترجمه ترگمان]هم اتاقی عزیزم ممنون که جونم رو نجات دادی
[ترجمه گوگل]همسایه عزیز من، از زندگی شما سپاسگزارم
3. Sparing is a great revenue.
[ترجمه ترگمان]درآمد زایی یک درآمد عالی است
[ترجمه گوگل]Sparing یک درآمد بزرگ است
4. He was always sparing with his praise.
[ترجمه ترگمان]همیشه از این تعریف و تمجید خوشش می آمد
[ترجمه گوگل]او همواره با ستایش او دلگرم بود
5. I'm sure she won't mind sparing us a little of her time.
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که او ناراحت نخواهد شد
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که او به اندازه کافی زمان خود را صرف نکشد
6. Just tell me the truth. Don't worry about sparing my feelings.
[ترجمه ترگمان]فقط حقیقت رو بهم بگو نگران احساسات من نباش
[ترجمه گوگل]فقط حقیقت را به من بگو نگران نباشید که احساسات من را از بین ببرید
7. Doctors now advise only sparing use of such creams.
[ترجمه ترگمان]پزشکان در حال حاضر تنها توصیه می کنند که از چنین کرم های ضد آفتاب استفاده کنید
[ترجمه گوگل]پزشکان اکنون توصیه می کنند که صرف استفاده از چنین کرم ها صرفه جویی کنند
8. Be sparing with the butter as we don't have much left.
[ترجمه ندا] کمتر کره بخور یا مصرف کن چون داره تموم میشه
[ترجمه ترگمان]با کره، همان طور که خیلی از ما باقی نمانده
[ترجمه گوگل]با اینکه کره خیلی کمرنگ با کره خراب می شود
9. We must be sparing with our resources.
[ترجمه ترگمان] ما باید از منابع خودمون استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید با منابعمان خرج کنیم
10. He was a tough inquisitor, not sparing his own side, as Labour ministers complained.
[ترجمه ترگمان]در حالی که وزیران کارگر شکایت داشتند، او یک دستگاه تفتیش عقاید محکم بود، نه به نفع خودش
[ترجمه گوگل]همانطور که وزراء کارگران شکایت کردند، او مجذوب خشن بود، و نه خود را کنار کشید
11. Flanner is rather sparing about details of Picasso's personal life, knowing it to be so extensively documented.
[ترجمه ترگمان]Flanner نسبت به جزئیات زندگی شخصی پیکاسو بسیار حساس است و دانستن آن به شدت مستند شده است
[ترجمه گوگل]Flanner به جای جزئیات درباره زندگی شخصی پیکاسو، با دانستن آن تا حد زیادی مستند شده است
12. In this study, a standard bone sparing dose of oral oestrogen was used.
[ترجمه ترگمان]در این مطالعه یک استخوان استاندارد از میزان هورمون استروژن به کار گرفته شده است
[ترجمه گوگل]در این مطالعه، یک دوز استروژن خوراکی استاندارد استخوانی استفاده شد
13. This is far too sparing for a bumble bee.
[ترجمه ترگمان]این کار برای یک زنبور عسل بیش از حد پهن است
[ترجمه گوگل]این برای زنبور ابد بسیار کم است
14. Jack and I felt that sparing our parents needless anxiety was an important step in becoming adults.
[ترجمه ترگمان]من و جک احساس کردیم که صرفه جویی در اضطراب والدین ما یک قدم مهم در تبدیل شدن به بزرگ ترها است
[ترجمه گوگل]جک و من احساس کردند که اضطراب ناخوشایند ما، گام مهمی در تبدیل شدن به بزرگسالان است
15. But he was most sparing with the anger on celluloid: would rather fake it than summon it up.
[ترجمه ترگمان]اما او بیش از همه با خشم در celluloid بود؛ ترجیح می داد آن را جعل کند تا آن را فرا بخواند
[ترجمه گوگل]اما او با خشم بر روی سلولوئید خشنتر بود و آن را تقلبی می کرد تا آن را احضار کند