1. The rector noticed that Cynthia Coppersmith was letting her tears fall without shame.
[ترجمه ترگمان]کشیش متوجه شد که سینتیا coppersmith بدون شرم اشک می ریزد
[ترجمه گوگل]رکتور متوجه شد که سینتیا کپسرمیت اجازه می داد اشک هایش بدون شرم بریزد
2. Half-way through his night shift, coppersmith Norman was paralysed by a rare disease.
[ترجمه ترگمان]نیمه راه در شیفت شب او، coppersmith نورمن به خاطر یک بیماری نادر فلج شد
[ترجمه گوگل]نیمه راه از طریق تغییر شبانه خود، کماندار Norman توسط یک بیماری نادر فلج شد
3. Among the many other things she deserved, Cynthia Coppersmith deserved a medal.
[ترجمه ترگمان]در میان چیزهای دیگری که لیاقتش را داشت، سینتیا coppersmith سزاوار مدال بود
[ترجمه گوگل]در میان بسیاری از چیزهایی که او سزاوار داشت، سینتیا کپسامیت سزاوار مدال بود
4. If Cynthia Coppersmith were nothing else, she was guileless.
[ترجمه ترگمان]اگه سینتیا coppersmith چیز دیگه ای نبود، اون معصوم بود
[ترجمه گوگل]اگر Cynthia Coppersmith چیز دیگری بود، او بی گناه بود
5. Therefore, blacksmith, coppersmith, silversmith and metallurgy industry are respected Lao Tzu - Lao for the founder.
[ترجمه ترگمان]از این رو، آهنگر، coppersmith، نقره و صنعت متالورژی، به خاطر بنیانگذار، به Lao Tzu و Lao احترام می گذارند
[ترجمه گوگل]بنابراین صنایع آهنگر، صنایع دستی، صنایع دستی و متالورژی از Lao Tzu - Lao برای بنیانگذار احترام می گذارند
6. Alexander the coppersmith did me much harm; the Lord will repay him according to his deeds.
[ترجمه ترگمان]مسگر، coppersmith را به من صدمه زد؛ خداوند بر طبق کاره ای او تلافی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اسکندر کفن من را به شدت آسیب زد خداوند او را بر اساس اعمال خود بازپرداخت
7. Alexander the coppersmith did me much harm. May the Lord repay him according to his works.
[ترجمه ترگمان]مسگر، مسگر به من صدمه زد خداوند بر حسب to او را اجابت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اسکندر کفن من را به شدت آسیب زد خداوند او را بر اساس آثار خود بازپرداخت
8. Several days after, the coppersmith and the blacksmith tell Lao Liu that they are willing to move.
[ترجمه ترگمان]چند روز پس از آن، the و آهنگر به Lao می گویند که مایل به حرکت هستند
[ترجمه گوگل]چند روز پس از آن، کاپور و آهنگر به لائو لیو می گویند که مایل هستند حرکت کنند
9. The coppersmith faced the iron bar with copper.
[ترجمه ترگمان]مسگر با میله آهنی مواجه شد
[ترجمه گوگل]مسنجر با نوار آهن با مس مواجه شد
10. In '93 a coppersmith had purchased the house with the idea of demolishing it, but had not been able to pay the price; the nation made him bankrupt.
[ترجمه ترگمان]در سال ۹۳ یک coppersmith خانه را با ایده خراب کردن آن خریداری کرده بود، اما نتوانسته بود بهای آن را بپردازد؛ ملت او را ورشکست کرد
[ترجمه گوگل]در سال 93، یک متخصص مسکن خانه را با ایده تخریب آن خریداری کرده بود، اما نمی توانست قیمت را بپردازد؛ ملت او را ورشکسته کرد
11. The elderly grey - haired man is a coppersmith by trade.
[ترجمه ترگمان]مرد مسن مو خاکستری یک مسگر با تجارت است
[ترجمه گوگل]مرد چاق و مرد سالمند، از طریق تجارت، کتانی است
12. The pawnshop had sold the plates of his Flora after the expiration of thirteen months. Some coppersmith had made stewpans of them.
[ترجمه ترگمان]موسسه رهنی پس از گذشت سیزده ماه plates کتاب مجموعه نباتات را فروخته بود یک مسگر از آن ها stewpans ساخته بود
[ترجمه گوگل]لندن پس از پایان سیزده ماه، صفحات فلور خود را فروخت بعضی از کابینت ها از آنها خوشم آمد
13. While he still went out, he had purchased of a coppersmith, for a few sous, a little copper crucifix which he had hung up on a nail opposite his bed.
[ترجمه ترگمان]همچنان که بیرون می رفت، یک مسگر، یک مسگر، یک مجسمه مصلوب مسیح که روی یک میخ روی تختخوابش آویزان بود خریداری کرده بود
[ترجمه گوگل]در حالی که او هنوز بیرون رفت، او از یک کابوس، برای چند سوس، یک مصلوب کاسه مس که وی روی یک ناخن بر روی تختش گذاشته بود، خریداری کرده بود
14. So that it was the house which demolished the coppersmith.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب خانه، مسگر، خانه را خراب کرد
[ترجمه گوگل]به طوری که این خانه بود که کابینت را تخریب کرد