کلمه جو
صفحه اصلی

spadework


معنی : خرحمالی، زحمات اولیه کار، کاری که با بیل انجام میدهند
معانی دیگر : اقدامات اولیه (به ویژه برای کاری دشوار یا ناخوشایند)

انگلیسی به فارسی

کاری که با بیل انجام می‌دهند، (مجازا) زحمات اولیه کار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: preparatory work for a project or activity.

(2) تعریف: work performed with a spade.

• hard dull drudgery preparatory work; work carried out with a spade
spadework is uninteresting work that has to be done as preparation before you can start a project or activity.

مترادف و متضاد

خرحمالی (اسم)
grind, slog, moil, fag, corvee, drudgery, elbow grease, plod, punisher, taskwork, hackwork, spadework

زحمات اولیه کار (اسم)
spadework

کاری که با بیل انجام میدهند (اسم)
spadework

جملات نمونه

1. Most of the spadework had been done by 198
[ترجمه ترگمان]اکثر of توسط ۱۹۸ مورد انجام شد
[ترجمه گوگل]اکثر حوضه ها توسط سال 198 انجام شده است

2. I have to do all the spadework for the monthly committee meetings.
[ترجمه ترگمان]من باید تمام the را برای جلسات ماهانه کمیته انجام دهم
[ترجمه گوگل]من باید تمام کارهای اجرایی را برای جلسات کمیته ماهانه انجام دهم

3. It is now that the spadework has to be done to lay firm foundations for later success.
[ترجمه ترگمان]اکنون این است که the باید برای موفقیت بعدی بنیان محکم محکمی داشته باشد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر این کار برای ساختن پایه های پایه ای برای موفقیت بعدی انجام می شود

4. With Husqvarna, that pleasure comes without the spadework.
[ترجمه ترگمان] با \"Husqvarna\"، این لذت بدون \"spadework\" میاد
[ترجمه گوگل]با Husqvarna، این لذت بدون فایروال می آید

5. The intellectual spadework for a compromise on Jerusalem has been done; the ingredient the process has lacked is not time.
[ترجمه ترگمان]تلاش عقلانی برای مصالحه بر روی اورشلیم انجام شده است؛ جز اصلی که این فرآیند فاقد آن است، زمان نیست
[ترجمه گوگل]فکری فکری برای مصالحه در بیت المقدس انجام شده است؛ عنصر فرایند فاقد زمان نیست

6. By 1981 much of the intellectual spadework for the Reagan presidency had been done.
[ترجمه ترگمان]تا سال ۱۹۸۱ بسیاری از the فکری برای ریاست جمهوری ریگان صورت گرفت
[ترجمه گوگل]تا سال 1981، بسیاری از فتنه های فکری برای ریاست جمهوری ریگان انجام شد

7. Two scholars have done some particularly valuable linguistic spadework.
[ترجمه ترگمان]دو محقق به طور خاص spadework زبانی با ارزش را انجام داده اند
[ترجمه گوگل]دو محقق انجام برخی از عملیات زنجیره ای بسیار ارزشمند را انجام داده اند

8. She helped with the spadework in the early days of the Wisley garden, I had learned.
[ترجمه ترگمان]من یاد گرفته بودم که او در روزه ای اول باغ Wisley به the کمک کرد
[ترجمه گوگل]او در روزهای اولیه باغ ویزلی به من کمک کرد من یاد گرفته بودم

9. Most of the spadework in the research was done by grad students.
[ترجمه ترگمان]اکثر of در این تحقیق توسط دانش آموزان فارغ التحصیل شدند
[ترجمه گوگل]اکثر تحقیقات در این تحقیق توسط دانشجویان مقطع کارشناسی انجام شده است

10. Next time, do a little spadework.
[ترجمه ترگمان] دفعه بعد، یکم \"spadework\" بزن
[ترجمه گوگل]دفعه بعد، کاری انجام دهید

11. She got the praise for the job but he did all the spadework.
[ترجمه ترگمان]او برای این کار تحسین و تمجید کرد، اما همه این کارها را انجام داد
[ترجمه گوگل]او ستایش را برای کار به دست آورد، اما او تمام کاری را انجام داد

12. Meanwhile the soldiers were getting some help with the spadework.
[ترجمه ترگمان]در این ضمن سربازان در حال دریافت کمک بودند
[ترجمه گوگل]در عین حال سربازان نیز با کمک فرسوده کار می کردند

13. As things are, he has not only to invent his method, but also do most of the spadework for himself.
[ترجمه ترگمان]همان طور که همه چیز هست، او نه تنها روش خود را اختراع کرده است، بلکه بیشتر آن را برای خود انجام می دهد
[ترجمه گوگل]به عنوان چیزهایی، او نه تنها باید روش خود را اختراع کند، بلکه اکثر کارهای خود را نیز انجام می دهد

14. They helped dig the badgers' new home . . . there were also a few young recruits on hand to help with the spadework.
[ترجمه ترگمان]آن ها به کندن خانه جدید کمک کردند تعداد کمی از افراد جوان در دست هم بودند که به the کمک کنند
[ترجمه گوگل]آنها کمک کردند که خانه جدید بدجنس را بسازند همچنین تعداد کمی از افراد جوان در دست برای کمک به عملیات فکری وجود داشتند


کلمات دیگر: