1. There was spasmodic fighting in the area yesterday.
[ترجمه ترگمان]دیروز spasmodic در این منطقه وجود داشت
[ترجمه گوگل]دیروز در این منطقه جنگی فشاری وجود داشت
2. He managed to stifle the spasmodic sobs of panic rising in his throat.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد هق هق گریه اش را که در گلویش پیچیده بود خفه کند
[ترجمه گوگل]او موفق به انفجار اصطکاکی از وحشت در گلو شد
3. He made spasmodic attempts to clean up the house.
[ترجمه ترگمان]او تلاش خود را برای تمیز کردن خانه به دست آورد
[ترجمه گوگل]او اقدامات فوری برای تمیز کردن خانه انجام داد
4. We communicated in spasmodic shouts, for Archie was growing deaf and the wind outside was showing no sign of abatement.
[ترجمه ترگمان]ما با فریادهای خود به هم خبر دادیم، زیرا آرچی چون کر شده بود و باد بیرون می وزید اثری از تخفیف در آن دیده نمی شد
[ترجمه گوگل]ما در فریادهای فریبنده ارتباط برقرار کردیم، زیرا Archie در حال رشد ناشنوا بود و باد در خارج هیچ نشانه ای از کاهش را نشان نداد
5. Yet there were spasmodic and disparate indications of development in the opposite direction.
[ترجمه ترگمان]با این حال، spasmodic و نشانه های متفاوتی از توسعه در جهت مخالف وجود داشت
[ترجمه گوگل]با این حال، نشانه های اسپاستیک و متفاوتی از پیشرفت در جهت مخالف وجود داشت
6. There was no spasmodic jerking, nothing but the angry resurgence of the phosphorus embers as the bullets slammed home.
[ترجمه ترگمان]همچنان که گلوله ها به خانه باز می گشتند، هیچ حرکتی نکرد، هیچ چیز، جز the سرخ فسفر که گلوله ها به خانه باز می شد
[ترجمه گوگل]هیچ حرکات اسپاسموتیک وجود نداشت، چیزی جز انعطاف پذیری عصبانیت از غبارهای فسفر به دلیل اینکه گلوله ها به خانه زدند
7. So while his competitors resorted to spasmodic mass layoffs and cutthroat bidding during economic downturns, Zack held his ground.
[ترجمه ترگمان]بنابراین در حالی که رقبای او به شدت با تعدیل نیرو و قیمت دهی cutthroat در طی downturns اقتصادی متوسل شدند، زاک سطح زمین را نگه داشت
[ترجمه گوگل]بنابراین، در حالی که رقبای او در زمان رکود اقتصادی به اعمال خشونت عظیم فشرده و گزاف گویی پرداختند، زک زمین خود را بر زمین گذاشت
8. But apart from spasmodic translations of some popular fiction and poetry, they don't do much work.
[ترجمه ترگمان]اما جدای از ترجمه برخی از کتاب های داستانی و شعر، آن ها کاره ای زیادی انجام نمی دهند
[ترجمه گوگل]اما به غیر از ترجمه های اسپاسم گرایانه برخی از شعر و شاعر محبوب، کارهای زیادی انجام نمی دهند
9. Spasmodic displays of genius are evident in her music.
[ترجمه ترگمان]نمایش Spasmodic از نبوغ در موسیقی او مشهود است
[ترجمه گوگل]نمایشهای ناهنجار اسپاستمی در موسیقی او مشهود است
10. The record is spasmodic and must be treated as such.
[ترجمه ترگمان]این رکورد spasmodic است و باید با آن رفتار شود
[ترجمه گوگل]این رکورد اسپاسمیک است و باید به گونه ای رفتار شود
11. Street lighting is spasmodic and piped water comes in sluggish fits and starts.
[ترجمه ترگمان]روشنایی خیابان تند است و آب لوله کشی به صورت sluggish در می آید و شروع به حرکت می کند
[ترجمه گوگل]نورپردازی خیابانی اسپاسموتیک است و آب لوله کشی به تناوب تنش و شروع می شود
12. Methods: The spasmodic muscles were identified by EMG, CT or MRI preoperatively.
[ترجمه ترگمان]روش ها: ماهیچه های spasmodic توسط EMG، CT یا MRI شناسایی شدند
[ترجمه گوگل]روشها: عضلات اسپاسمودی توسط EMG، CT یا MRI قبل از عمل مشخص شدند
13. Indications: Stomach-ache, indigestion, hyperacidity, heartburn, flatulent and spasmodic.
[ترجمه ترگمان]نشانه ها: درد شکم، سوهاضمه، hyperacidity، تپش قلب، flatulent و spasmodic
[ترجمه گوگل]علائم معده، سوء هاضمه، بیش از حد قلب، سوزش سر دل، پوسیدگی و اسپاسمودی
14. The anti - spasmodic properties of Rooibos help relieve digestive stress, stomach ulcers, nausea, constipation and heartburn.
[ترجمه ترگمان]خواص ضد تشنج Rooibos به تسکین استرس گوارشی، زخم معده، تهوع، یبوست و تپش قلب کمک می کند
[ترجمه گوگل]خواص ضد اسپاسموتی Roibos کمک به کاهش استرس های گوارشی، زخم معده، تهوع، یبوست و سوزش سر دل
15. His relations with me were subject to spasmodic outbursts tending constantly to get worse.
[ترجمه ترگمان]روابط او با من در این بود که دائما از کوره در برود و پیوسته مراقب اوضاع و احوال خود باشد
[ترجمه گوگل]روابط او با من در معرض انفجارهای اسپاسمیک قرار گرفت که به طور مداوم در حال بدتر شدن بود