1. Deficiency of red corpuscles is caused by a lack of iron.
[ترجمه ترگمان]کمبود آهن، به دلیل فقدان آهن، به وجود می آید
[ترجمه گوگل]کمبود قرص های قرمز ناشی از فقدان آهن است
2. There is not a corpuscle to spare between her lean, muscular frame and her black Diesel pants.
[ترجمه ترگمان]هنوز یک corpuscle وجود ندارد که بین بدن لاغر و عضلانی خود و شلوار جینش باقی بماند
[ترجمه گوگل]یک قسمتی نیست که بتواند بین چشمانش، چشمان عضلانی و شلوار دیزلی سیاهش را بپوشاند
3. Leukocyte (or white blood cell or white corpuscle ):Any of several types of blood cells that heLP defend the body from infection.
[ترجمه ترگمان]گلبول های سفید (یا گلبول های سفید خون): هر کدام از انواع سلول های خونی که برای دفاع از بدن از عفونت استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]Leukocyte (یا گلبول سفید یا قارچ سفید) هر یک از انواع مختلفی از سلول های خونی که heLP از بدن از عفونت دفاع می کند
4. Nephron included renal corpuscle, proximal convoluted tubule ( PCT ), medullary loop, distal convoluted tubule ( DCI ), and connected tubule. . . .
[ترجمه ترگمان]Nephron شامل corpuscle کلیه، proximal convoluted tubule (PCT)، حلقه medullary، convoluted دور (DCI)، و connected متصل شد
[ترجمه گوگل]Nephron شامل کپسول کلیوی، لوله پروگزیمال پیچ خورده (PCT)، حلقه مدولاری، لوله های پیچ خورده دیستال (DCI) و لوله های متصل شده است
5. Ingredients: Natural silk silk corpuscle microsome, white mulberry essence, tea polyphenol, foreign small yellow chrysanthemum, wheat embryo oil and so on.
[ترجمه ترگمان]مواد لازم: ابریشم ابریشم طبیعی corpuscle، عصاره mulberry سفید، پلی فنول های زرد کوچک، chrysanthemum زرد کوچک، روغن جنین گندم و غیره
[ترجمه گوگل]مواد تشکیل دهنده میکروسوم عصبی ابریشم ابریشم، توت سفید توت سفید، پلی فنول چای، گل داودی کوچک زرد کوچک، روغن جنین گندم و غیره
6. The nanometre corpuscle or nanometre material has its own special properties and new rules.
[ترجمه ترگمان]واحد نانو متر یا نانومتر دارای ویژگی های خاص خود و قوانین جدید است
[ترجمه گوگل]مواد مغناطیسی نانومتری یا مواد نانومتری خواص خاص خود و قوانین جدید دارند
7. The rise white corpuscle activity of (E)-10-hydroxy-2-decylenic acid is reported in this paper.
[ترجمه ترگمان]افزایش فعالیت corpuscle - هیدروکسی - ۲ - هیدروکسی decylenic در این مقاله گزارش شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله فعالیت کپسول سفید سفید (E) -10-hydroxy-2-decylenic acid گزارش شده است
8. renal corpuscle, proximal convoluted tubule ( PCT ), medullary loop, distal convoluted tubule ( DCI ), and connected tubule.
[ترجمه ترگمان]corpuscle کلیه، proximal convoluted tubule (PCT)، حلقه medullary، convoluted دور (DCI)، و tubule متصل شده
[ترجمه گوگل]کپسول کلیوی، لوله کشی پروگزیمال پیچیده (PCT)، حلقه مدولاری، لوله دنده متخلخل (DCI) و لوله های متصل شده
9. Each corpuscle singing in its capillary hates you.
[ترجمه ترگمان]هر corpuscle در غدد عروقی آن از شما متنفر است
[ترجمه گوگل]هر آواز کپسول در مویرگ شما از شما متنفر است
10. Auto - segmentation of poor quality blood corpuscle image was achieved.
[ترجمه ترگمان]تقسیم بندی خودکار تصویر corpuscle خون با کیفیت ضعیف حاصل شد
[ترجمه گوگل]خودکار سازی تقسیم بندی تصویر با کیفیت ضعیف از خون بدست آمده است
11. The results indicated that red blood corpuscle, hemoglobin and hematocrit in blood of plateau zokors significantly increased from spring to autumn.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که گلبول های قرمز خون، هموگلوبین و hematocrit در خون فلات zokors به طور قابل توجهی از بهار تا پاییز افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که کپسول قرمز خون، هموگلوبین و هماتوکریت در خون پلاک زوکورها از بهار تا پاییز به طور معنی داری افزایش یافته است
12. The calculation formula of index of renal corpuscle lipid deposition was the same to glomerulosclerosis index.
[ترجمه ترگمان]فرمول محاسبه شاخص of corpuscle renal نیز مشابه شاخص glomerulosclerosis بود
[ترجمه گوگل]فرمول محاسبه شاخص لیپیدهای کپسول کلیه همانند شاخص گلومرول کلسترول بود
13. Primary qualities belong not only to observable substances such as gold, but also to the minute corpuscles which make them up.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های اولیه نه تنها به مواد قابل مشاهده، مانند طلا، بلکه به the دقیقه که آن ها را می سازند، تعلق دارند
[ترجمه گوگل]ویژگی های اولیه نه تنها به مواد قابل مشاهده مانند طلا تعلق دارند، بلکه به ذرات کوچک که آنها را تشکیل می دهند
14. They result from their real essences, the arrangement of corpuscles which make them up.
[ترجمه ترگمان]حاصل essences واقعی آن ها، آرایش و arrangement corpuscles است که آن ها را می سازند
[ترجمه گوگل]آنها از اسانس واقعی خود، ترشح چشمی که آنها را تشکیل می دهند، نتیجه می گیرند