1. Bob Wilson is a Southerner, from Texas.
[ترجمه ترگمان]باب ویلسون اهل تگزاس است
[ترجمه گوگل]باب ویلسون جنوبی، از تگزاس است
2. He looks like a southerner.
[ترجمه ترگمان]به نظر یک جنوبی میاد
[ترجمه گوگل]او مانند یک ملت به نظر می رسد
3. If you want to meet a real Southerner, Jake is the genuine article.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید یک جنوبی واقعی را ملاقات کنید، جیک ماده اصلی است
[ترجمه گوگل]اگر میخواهید یک خاندان واقعی را دیدار کنید، جیک مقاله واقعی است
4. His accent proclaimed that he was a southerner.
[ترجمه ترگمان]لهجه اش اعلام داشت که یک جنوبی است
[ترجمه گوگل]لهجه او اعلام کرد که او جنوبی است
5. Too much drawl and a Southerner sounds like a bumpkin.
[ترجمه ترگمان]خیلی حرف زدن و یک جنوبی مثل یک کله پوک به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]بیش از حد قرقره و یک Southern به نظر می رسد مانند یک خرچنگ
6. A cavalier Southerner, he was hot-blooded, self-confident, accustomed to swaying people through his force of personality.
[ترجمه ترگمان]یک جنوبی، او خیلی خون گرم و بااعتماد به نفس بود و عادت داشت مردم را به زور از میان نیروهای خود بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]یک غواص جنوبی، او خون آشام، اعتماد به نفس، عادت کرده است که مردم را از طریق نیروی شخصیت خود، به سوی خود جلب کند
7. A tall, fast-talking southerner whose accent still lingers despite her years in the north, Porter does not suffer fools gladly.
[ترجمه ترگمان]یک مرد بلند قد بلند و سریع که با وجود سال ها در شمال هنوز وجود دارد، پورتر با خوشحالی آن را تحمل نمی کند
[ترجمه گوگل]پورتر با خوشحالی از احمق ها رنج نمی برد
8. A Southerner, perhaps, with very dark hair, and an olive skin.
[ترجمه ترگمان]یک جنوبی شاید با موهای تیره و پوست زیتونی
[ترجمه گوگل]یک صاحب جنوبی، شاید با موهای بسیار تیره و پوست زیتون
9. The narrator, Gene, an introverted, studious Southerner, recalls his relationship with his best friend Phineas, known as "Finny, " a charismatic, gregarious athlete.
[ترجمه ترگمان]راوی، ژن، فرد درون گرا، جنوبی، جنوبی، رابطه اش با بهترین دوستش Phineas که به عنوان \"finny\" معروف است را به خاطر دارد که یک ورزش کار charismatic و gregarious است
[ترجمه گوگل]راوی، ژن، یک Southerner درونگرا و متکبر، رابطه خود را با بهترین دوستش فینیاس، شناخته شده به عنوان 'فانی'، یک ورزشکار خوش شانس و شاداب، به یاد می آورد
10. Charlie was a Southerner, a warm and brilliant man.
[ترجمه ترگمان]چارلی یک جنوبی بود، یک مرد گرم و درخشان
[ترجمه گوگل]چارلی جنوبی بود، مرد گرم و درخشان بود
11. A saucy redheaded southerner, Mom could be demure one moment and shocking the next, with a laugh so loud and sudden it turned heads. And she had stories to tell.
[ترجمه ترگمان]یک مرد نیرومند مو قرمز، مامان می توانست یک لحظه موقر باشد و بعد آن را شوکه کند و ناگهان سر برگرداند و اون داستان هایی برای گفتن داشت
[ترجمه گوگل]مامان می تواند لحظه ای دلپذیر و تکان دهنده بعدی باشد، با خنده بسیار بلند و ناگهانی تبدیل به سر و او داستان هایی برای گفتن داشت
12. We also can't understand your dialect, find a southerner to shout to us.
[ترجمه ترگمان]همچنین ما نمی توانیم لهجه شما را درک کنیم، یک جنوبی را پیدا کنیم تا به ما داد بزند
[ترجمه گوگل]ما همچنین نمی توانیم گویش خود را درک کنیم، یک جنوب را پیدا کنیم تا به ما فریاد بزنیم
13. His accent give him away as a Southerner.
[ترجمه ترگمان]لهجه اش به عنوان یک جنوبی او را از خود دور کرده است
[ترجمه گوگل]لهجه او را به عنوان یک خاندان دور می اندازد
14. Judging by her accent, she must be a Southerner.
[ترجمه ترگمان]با توجه به لهجه اون باید جنوبی باشه
[ترجمه گوگل]با توجه به لهجه اش، او باید یهودی باشد