کلمه جو
صفحه اصلی

sooty


معنی : دودهای
معانی دیگر : سیاه، دوده فام، تیره، قیرگون، وابسته به دوده، دوده گرفته، دوده زده، پر از دوده، دوده ای کردن

انگلیسی به فارسی

دوده ای، سیاه، دوده ای کردن


رطوبت، دودهای


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: sootier, sootiest
مشتقات: sootily (adv.), sootiness (n.)
(1) تعریف: covered, blackened, or dirty with soot.
مشابه: smutty

(2) تعریف: resembling soot, esp. in color.

• covered with soot; resembling soot, black like soot
something that is sooty is covered with soot.

مترادف و متضاد

دودهای (صفت)
sooty

جملات نمونه

1. the sooty bosom of othello
سینه ی سیاه اتلو

2. Their uniforms are torn and sooty.
[ترجمه ترگمان]uniforms پاره و دوده
[ترجمه گوگل]لباس آنها پاره و خیس است

3. The clean, light surfaces, among the dingy, sooty walls, gave him pleasure.
[ترجمه ترگمان]سطح تمیز و روشن، میان دیواره ای دود و دوده گرفته، لذت می برد
[ترجمه گوگل]سطوح تمیز و نور، در میان دیواره های خفیف و خشن، به او لذت بخش داد

4. The flame is very sooty when the oxygen supply is limited.
[ترجمه ترگمان]زمانی که تامین اکسیژن محدود شود، شعله بسیار دوده گرفته می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که عرضه اکسیژن محدود است، شعله بسیار غلیظ است

5. Even the sooty thatch from the houses was ploughed back into the land.
[ترجمه ترگمان]حتی the دوده دود از خانه ها به زمین شخم خورده بود
[ترجمه گوگل]حتی ساحل تند از خانه ها دوباره به زمین افتاد

6. The rain had smudged my sooty mascara and it was streaked down my cheek.
[ترجمه ترگمان]باران دود غلیظی کرده بود و از گونه هایم سرازیر شده بود
[ترجمه گوگل]باران، ریمل مژه و ابرو من را لکه دار کرده بود و از گونه هایم رد شد

7. Blake was to be wrapped up in this sooty, surreptitious London nearly all his life.
[ترجمه ترگمان]بلیک رفته بود توی این دود و دود، تقریبا تمام عمرش لندن را مخفی کرده بود
[ترجمه گوگل]تقریبا تمام عمر خود را در این لندن لخت و لختی بلیک پوشانده بود

8. The sooty eyes, the olive skin, the coarse black mop of the moustache gave little clue as to his origins.
[ترجمه ترگمان]چشمان دوده آلود، پوست زیتونی و سبیل زبر و خشن سبیلش نشان می داد که اصل و نسب او از چه قرار است
[ترجمه گوگل]چشمان تیره، پوست زیتون، مشکی سبز سیاه و سفید از سبیل، سرچشمه های زیادی برای ریشه هایش گذاشت

9. Immature all sooty black with white speckles on upperparts.
[ترجمه ترگمان]همه جا به رنگ سیاه دود زده بود و لکه های سفید روی upperparts دیده می شد
[ترجمه گوگل]نابالغ همه سیاه و سفید تیره با ستاره های سفید در upperparts

10. The dark-bellied brent goose is small, neat and sooty black, with white neck streaks and a white stern.
[ترجمه ترگمان]غاز سیاه شکم کوچک، پاکیزه، پاکیزه و دوده گرفته، با رگه های سفید و گرد سفید
[ترجمه گوگل]جثه ای که به رنگ سبز تیره است، کوچک، شسته و رطوبت سیاه و سفید است، با رگه های سفید گردن و ستون سفید

11. Hades, for example, announces his presence with sooty plumes that could have been lifted straight from Lost's Smoke Monster. Flying monkeys whip through the air in apparent homage to The Wizard of Oz.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، حادث حضور خود را با پره ای دود زده اعلام می کند که می توانست مستقیما از \"هیولای دود گم شده\" برداشته شود میمون پرنده با ادای احترام به جادوگر شهر از میان هوا رد می شوند
[ترجمه گوگل]برای مثال Hades، حضور خود را با طوفان تند می کند که می تواند مستقیما از هیولای دود شگفت انگیز برداشته شود پرواز میمون ها از طریق هوا به صورت ظاهری به جادوگر اوز شتافت

12. We looked out through the sooty windows.
[ترجمه ترگمان]از پنجره دود به بیرون نگاه کردیم
[ترجمه گوگل]ما از طریق پنجره های گره خورده نگاه کردیم

13. At least the death cry of the insignificant sooty gull gave her back her significance.
[ترجمه ترگمان]حداقل فریاد مرگ خوار بی ارزش، اهمیت خود را به او پس داد
[ترجمه گوگل]حداقل گریه مرگ حجاب خفگی ناچیز او را به اهمیت آن بازگرداند

14. Nightly news features on - site interviews with sooty firefighters or earnest local officials.
[ترجمه ترگمان]اخبار مربوط به اخبار مربوط به محل مصاحبه با آتش نشان ها یا مقامات جدی محلی
[ترجمه گوگل]ویژگی های روزانه اخبار، مصاحبه های سایت با آتش نشان های تند و یا مقامات محترم محلی است

the sooty bosom of Othello

سینه‌ی سیاه اتلو



کلمات دیگر: