طلیعه چیزی بودن در
usher in
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• enter festively; open; lead
جملات نمونه
1. The legislation should usher in a host of new opportunities for school leavers.
[ترجمه ترگمان]این قانون باید میزبان فرصت های جدیدی برای leavers مدارس باشد
[ترجمه گوگل]این قانون باید در بسیاری از فرصت های جدید برای مهاجران مدرسه به وجود آورد
[ترجمه گوگل]این قانون باید در بسیاری از فرصت های جدید برای مهاجران مدرسه به وجود آورد
2. He did part-time work as an usher in a theatre.
[ترجمه ترگمان]او کار پاره وقت به عنوان یک منشی در یک تئاتر انجام داد
[ترجمه گوگل]او کار نیمه وقت را به عنوان یک ورزشکار در یک تئاتر انجام داد
[ترجمه گوگل]او کار نیمه وقت را به عنوان یک ورزشکار در یک تئاتر انجام داد
3. I had planned to usher in the new decade with a month of abstinence.
[ترجمه ترگمان]من قصد داشتم در دهه جدید با یک ماه پرهیز کار کنم
[ترجمه گوگل]من در یک دهه جدید با یک ماه تمسخر آمیز برنامه ریزی کرده بودم
[ترجمه گوگل]من در یک دهه جدید با یک ماه تمسخر آمیز برنامه ریزی کرده بودم
4. One consequence was to usher in a period of marked discretion in personal expenditure.
[ترجمه ترگمان]یک امر مهم این بود که در مدت کوتاهی احتیاط و احتیاط را در مخارج شخصی بکار برند
[ترجمه گوگل]یک نتیجه این بود که در دوره ای از اختیار مشخص در هزینه های شخصی وارد شود
[ترجمه گوگل]یک نتیجه این بود که در دوره ای از اختیار مشخص در هزینه های شخصی وارد شود
5. But Friday will usher in the first manifestation of what 1997 will be: A Year of Disasters.
[ترجمه ترگمان]اما جمعه اولین جلوه آن چیزی است که سال ۱۹۹۷ خواهد بود: یک سال بلایا
[ترجمه گوگل]اما روز جمعه در اولین بار نشان خواهد داد که سال 1997 چه سالی از بلایای طبیعی خواهد بود
[ترجمه گوگل]اما روز جمعه در اولین بار نشان خواهد داد که سال 1997 چه سالی از بلایای طبیعی خواهد بود
6. Then the skinny fey usher in white gloves neatly snips your proffered ticket in two: with a pair of nail scissors.
[ترجمه ترگمان]سپس آن مرد لاغر با دستکش های سفیدی که با دستکش های سفید یک قیچی proffered را با قیچی کردن قیچی به دو نفر تقسیم کرده بود
[ترجمه گوگل]سپس لاغر لاغر در دستکش های سفید، به طور مرتب بلیط خود را در دو با یک جفت قیچی ناخن تکه تکه می کند
[ترجمه گوگل]سپس لاغر لاغر در دستکش های سفید، به طور مرتب بلیط خود را در دو با یک جفت قیچی ناخن تکه تکه می کند
7. Second Coming will usher in a day of judgment for the ungodly.
[ترجمه ترگمان]دومی در یک روز داوری برای یک سگ حکم خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]دومین آمدن در روز قضاوت برای بیهودگان خواهد بود
[ترجمه گوگل]دومین آمدن در روز قضاوت برای بیهودگان خواهد بود
8. By refusing to discuss euthanasia, they usher in something worse.
[ترجمه ترگمان]با امتناع از مرگ به مرگ آسان، آن ها یک چیز بدتر پیدا می کنند
[ترجمه گوگل]با نادیده گرفتن بحث در مورد ائتانازی، آنها در چیزی بدتر می شوند
[ترجمه گوگل]با نادیده گرفتن بحث در مورد ائتانازی، آنها در چیزی بدتر می شوند
9. Of course surge of new devices will usher in an unpredented wave of security concerns.
[ترجمه ترگمان]البته، موج جدیدی از وسایل جدید منجر به موج جدیدی از نگرانی های امنیتی خواهد شد
[ترجمه گوگل]مطمئنا افزایش ناگهانی دستگاه های جدید موجب نگرانی های امنیتی خواهد شد
[ترجمه گوگل]مطمئنا افزایش ناگهانی دستگاه های جدید موجب نگرانی های امنیتی خواهد شد
10. The total time the away, will usher in the twinkling an eye the second Sunday.
[ترجمه ترگمان]در کل زمان، در چشمک زدن یک چشم در روز یکشنبه دوم خواهد بود
[ترجمه گوگل]زمان کل دور، در یک چشمک زدن چشم یک روز یکشنبه
[ترجمه گوگل]زمان کل دور، در یک چشمک زدن چشم یک روز یکشنبه
11. Otherwise, you will usher in disastrous consequences.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، شما عواقب خطرناکی خواهید داشت
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، شما در عواقب فاجعه بار خواهد شد
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، شما در عواقب فاجعه بار خواهد شد
12. He also wanted to usher in a period of prolonged Republican hegemony, much as William McKinley had done for his party in the late 19th century.
[ترجمه ترگمان]او همچنین می خواست تا در دوره ای از استیلای طولانی مدت جمهوری خواهان شود، همان کاری که ویلیام مک کینلی در اواخر قرن ۱۹ برای حزبش انجام داده بود
[ترجمه گوگل]او همچنین می خواست در دوره ای از هژمونی طولانی مدت جمهوری خواهانه، همانند ویلیام مک کینلی در اواخر قرن نوزدهم برای حزبش کاری انجام دهد
[ترجمه گوگل]او همچنین می خواست در دوره ای از هژمونی طولانی مدت جمهوری خواهانه، همانند ویلیام مک کینلی در اواخر قرن نوزدهم برای حزبش کاری انجام دهد
13. With lifecasting, the Nokia N97 mini and Ovi usher in the next chapter of personal and location-aware internet.
[ترجمه ترگمان]با lifecasting، the N۹۷ و Ovi usher در فصل بعدی از اینترنت آگاه از مکان و مکان آگاه می شوند
[ترجمه گوگل]Nokia N97 mini و Ovi در فصل بعد از اینترنت شخصی و محل سکونت با استفاده از تلفن همراه زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]Nokia N97 mini و Ovi در فصل بعد از اینترنت شخصی و محل سکونت با استفاده از تلفن همراه زندگی می کنند
14. In particular, it will usher in a new version of a very old idea: nomadism.
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، آن یک نسخه جدید از یک ایده بسیار قدیمی را هدایت می کند: nomadism
[ترجمه گوگل]به طور خاص، آن را در یک نسخه جدید از ایده بسیار قدیمی عشایر گردهم آیند
[ترجمه گوگل]به طور خاص، آن را در یک نسخه جدید از ایده بسیار قدیمی عشایر گردهم آیند
15. Everything is now in place for a rigged election that seems likely to usher in a military dictatorship.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر همه چیز به جای انتخابات تقلب که به نظر می رسد در دیکتاتوری نظامی ایجاد شود، در حال انجام است
[ترجمه گوگل]همه چیز در حال حاضر برای انتخابات جعلی است که به نظر می رسد که احتمالا در یک دیکتاتوری نظامی ایجاد شود
[ترجمه گوگل]همه چیز در حال حاضر برای انتخابات جعلی است که به نظر می رسد که احتمالا در یک دیکتاتوری نظامی ایجاد شود
پیشنهاد کاربران
طلیعه/طلیعه دار/طلایه دار /جلودار/پیشگام/پیشرو بودن در، ایجادکننده چیزی بودن
سرآغاز چیزی بودن
به ارمغان آوردن
کلمات دیگر: