کلمه جو
صفحه اصلی

alexander graham bell

انگلیسی به فارسی

الکساندر گراهام بل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: U.S. inventor of the telephone (b.1847--d.1922).

• (1847-1922) american scientist (born in scotland) who invented the telephone

جملات نمونه

1. Alexander Graham Bell invented the telephone in 187
[ترجمه ترگمان]الکساندر گراه ام بل تلفن را در سال ۱۸۷ اختراع کرد
[ترجمه گوگل]الکساندر گراهام بل تلفن را در سال 187 اختراع کرد

2. In 1880 Alexander Graham Bell was granted a patent on an apparatus for signalling and communicating called a Photophone.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۸۰، الکساندر گراه ام بل یک حق اختراع را برای نشان دادن و ارتباط برقرار کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1880، الکساندر گراهام بل یک اختراع دستگاهی برای سیگنالینگ و برقراری ارتباط به نام Photophone نامید

3. Alexander Graham Bell looked upon his telephone as an entertainment medium.
[ترجمه ترگمان]الکساندر گراه ام بل به تلفنش به عنوان یک وسیله سرگرمی نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]الکساندر گراهام بل روی تلفن خود به عنوان یک رسانه سرگرمی نگاه کرد

4. Since the 1830s, various inventors, even Alexander Graham Bell, had tinkered with devising some kind of external respiration.
[ترجمه ترگمان]از دهه ۱۸۳۰، مخترعان متعددی، حتی الکساندر گراه ام بل، به ابداع نوعی تنفس خارجی کمک کردند
[ترجمه گوگل]از دهه 1830، مخترعان مختلف، حتی الکساندر گراهام بل، با ایجاد برخی از انواع تنفس خارجی، درگیر شدند

5. Alexander Graham Bell develops the photophone which uses sunlight to carry messages. It was never commercially produced.
[ترجمه ترگمان]الکساندر گراه ام بل the را توسعه می دهد که از نور خورشید برای حمل پیام ها استفاده می کند هرگز به صورت تجاری تولید نمی شد
[ترجمه گوگل]الکساندر گراهام بل، فوتوفون را تولید می کند که از پیام نور برای استفاده از نور خورشید استفاده می کند هرگز به صورت تجاری تولید نشد

6. Alexander Graham Bell invented the telephone.
[ترجمه ترگمان]الکساندر گراه ام بل تلفن را اختراع کرد
[ترجمه گوگل]الکساندر گراهام بل تلفن را اختراع کرد

7. Even Alexander Graham Bell tried to help by inventing a metal detector.
[ترجمه ترگمان]حتی الکساندر گراه ام بل تلاش کرد تا با اختراع یک دستگاه تشخیص فلز، کمک کند
[ترجمه گوگل]حتی الکساندر گراهام بل سعی کرد با اختراع یک آشکارساز فلزی کمک کند

8. Alexander Graham Bell invented the telephone, and Guglielmo Marconi invented the telegraph without wires.
[ترجمه ترگمان]الکساندر گراه ام بل تلفن را اختراع کرد و مارکونی هم تلگراف را بدون سیم تلگراف کرد
[ترجمه گوگل]الکساندر گراهام بل تلفن را اختراع کرد و Guglielmo مارکونی تلگراف بدون سیم را اختراع کرد

9. Two American inventors, Alexander Graham Bell and Elisha Gray, succeeded at almost the same time.
[ترجمه ترگمان]دو مخترع آمریکایی، الکساندر گراه ام بل و Elisha گری تقریبا همزمان موفق شدند
[ترجمه گوگل]دو مخترع آمریکایی، الکساندر گراهام بل و الیسا گری، تقریبا در همان زمان موفق شدند

10. It is a fact that Alexander Graham Bell invented the telephone.
[ترجمه ترگمان]این حقیقتی است که الکساندر گراه ام بل تلفن را اختراع کرد
[ترجمه گوگل]این یک واقعیت است که الکساندر گراهام بل تلفن را اختراع کرده است

11. Birth of Alexander Graham Bell, Edinburgh, Scotland.
[ترجمه ترگمان]تولد الکساندر گراه ام بل، ادینبورگ، اسکاتلند
[ترجمه گوگل]تولد الکساندر گراهام بل، ادینبورگ، اسکاتلند

12. Alexander Graham Bell, Scottish - born inventor of the telephone in 187 died at his home.
[ترجمه ترگمان]الکساندر گراه ام بل، مخترع اهل اسکاتلند، در سال ۱۸۷ در خانه خود فوت کرد
[ترجمه گوگل]الکساندر گراهام بل، مخترع تلفن همراه در اسکاتلند در سال 187 در خانه اش فوت کرد

13. Alexander Graham Bell, inventor and aviation pioneer, helps a boy balance on the pontoon of a Sikorsky S-38 amphibious aircraft in the 1930s.
[ترجمه ترگمان]الکساندر گراه ام بل، مخترع و پیشگام هوانوردی، در دهه ۱۹۳۰، به یک پسر کمک می کند تا روی عرشه یک هواپیمای Sikorsky اس - ۳۸ در دهه ۱۹۳۰ تعادل خود را حفظ کند
[ترجمه گوگل]الکساندر گراهام بل، پیشگام مخترع و هوانوردی، در تعطیلات پسرانه در باریکه یک هواپیمای مریخ Sikorsky S-38 در دهه 1930 کمک می کند

14. Alexander Graham Bell was the inventor of the telephone.
[ترجمه ترگمان]الکساندر گراه ام بل مخترع تلفن بود
[ترجمه گوگل]الکساندر گراهام بل مخترع تلفن بود

پیشنهاد کاربران

اسم یک شخص


اَلِگ زَندِر گ رَم بِل amr

تلفظ بریتیش graham میشه : گِری یِم


کلمات دیگر: