1. A corkscrew is spiral-shaped.
[ترجمه ترگمان]پیچ به شکل مارپیچ است
[ترجمه گوگل]یک کمانشور مارپیچی شکل است
2. It's a corkscrew and bottle-opener all in one.
[ترجمه ترگمان]در یک باز کن باز کن و باز کن
[ترجمه گوگل]این یک ضربه گیر و بطری باز است که همه در یک
3. There's a knack to using this corkscrew.
[ترجمه ترگمان]در باز کردن این بطری باز هم مهارت دارد
[ترجمه گوگل]برای استفاده از این کرم کراک یک چالش وجود دارد
4. It's a penknife, scissors, corkscrew all rolled into one.
[ترجمه ترگمان]یک قلم تراش، قیچی و بطری باز کن در یکی
[ترجمه گوگل]این یک قلم چاقو، قیچی، کراس اسکرو همه را به یکی ریخته است
5. I worked the corkscrew in as far as it would go.
[ترجمه ترگمان]تا جایی که می شد با بطری باز کردم
[ترجمه گوگل]من تا زمانی که این کار را می کنم، پیچ و مهره کار می کردم
6. A narrow stairwell wound like a corkscrew into the dungeons of the castle.
[ترجمه ترگمان]پلکان باریکی مثل پیچ در the قلعه می پیچید
[ترجمه گوگل]یک پیاده رو باریک مانند یک دروازه بان به سیاه چال های قلعه زده شده است
7. Be pleasant, don't carp, but act like a corkscrew and draw out all the information you can.
[ترجمه ترگمان]خوب باش، ماهی کپور، اما مثل یک بطری باز کن و هر اطلاعاتی که از دستت بر بیاد بیرون بیار
[ترجمه گوگل]لذت ببرید، کپور نزنید، اما مثل یک کرم ضد آفتاب عمل کنید و تمام اطلاعاتی را که می توانید بکشید
8. Jonny's the one with the blond corkscrew hairstyle.
[ترجمه ترگمان]اون کسیه که موهای بلوند corkscrew داره
[ترجمه گوگل]جانی یکی با مدل موی کوله پشتی بور است
9. Sadly, there is no parking on a corkscrew bend.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، جای پارک در پیچ corkscrew نیست
[ترجمه گوگل]متاسفانه، پارکینگ در خم شدن کمانش وجود ندارد
10. As the corkscrew meats accumulate in the cup and the delicately colored shells pile up at my feet, examples multiply.
[ترجمه ترگمان]در حالی که تکه های گوشت پیچ دار در فنجان جمع می شوند و پوسته های زرد رنگی روی پاهای من جمع می شوند، نمونه هایی از آن ها ضرب می شوند
[ترجمه گوگل]همانطور که گوشت کوککور در فنجان تجمع می یابد و پوسته های ظریف رنگی در پاهای من قرار می گیرند، نمونه ها چند برابر می شوند
11. Hellbender sperm-cell tail, with characteristic "corkscrew" tissue.
[ترجمه ترگمان]دم سلول اسپرم با ویژگی \"مارپیچ\" مشخصه
[ترجمه گوگل]دمبل سلول Hellbender، با بافت مشخصه 'corkscrew'
12. To successfully mate, the male skink must corkscrew his body around the female and align their genitals. If the alignment is off, so is the courtship.
[ترجمه ترگمان]نر مک نر برای جفت گیری با موفقیت باید بدن خود را در اطراف ماده باز کند و اندام های جنسی خود را با هم تراز کند اگر the خاموش باشد، معاشقه با شما هم همین است
[ترجمه گوگل]به طور موفقیت آمیز، مرد نازک باید بدن خود را در اطراف زن بچرخاند و ترشحات تناسلی خود را تنظیم کند اگر هماهنگی خاموش است، بنابراین توجه است
13. A corkscrew is a very useful gadget for opening bottles of wine.
[ترجمه ترگمان]A یک ابزار بسیار مفید برای باز کردن بطری شراب است
[ترجمه گوگل]یک کله کش یک وسیله بسیار مفید برای باز کردن بطری های شراب است
14. A corkscrew tail a very serious fault.
[ترجمه ترگمان]یک دم باز کن، یک اشتباه خیلی جدی
[ترجمه گوگل]یک ضربه کرکره ای یک خطای بسیار جدی است