درروز، روزی، هرروز
per day
درروز، روزی، هرروز
جملات نمونه
1. How much is it per day?
[ترجمه ریحانه] روزی چقدر است؟
[ترجمه ترگمان]چقدر در روز است؟[ترجمه گوگل]چقدر در روز است؟
2. We make a charge of so much per day.
[ترجمه ترگمان]ما هر روز این کار رو می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در هر روز مقدار بسیار زیادی اتهام می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در هر روز مقدار بسیار زیادی اتهام می کنیم
3. It was only enough for one hot meal per day, plus two brew-ups for hot drinks at breakfast and at midday.
[ترجمه ترگمان]فقط برای یک غذای گرم در روز کافی بود، به اضافه دو ups دم دار برای نوشیدنی های گرم در صبحانه و در وسط روز
[ترجمه گوگل]فقط برای یک وعده غذایی گرم در روز، به علاوه دو کباب برای نوشیدنی های گرم در صبحانه و ظهر بود
[ترجمه گوگل]فقط برای یک وعده غذایی گرم در روز، به علاوه دو کباب برای نوشیدنی های گرم در صبحانه و ظهر بود
4. car hire £35 per day incl.
[ترجمه ترگمان]خودروها ۳۵ پوند در روز کرایه می کنند
[ترجمه گوگل]کرایه ماشین 35 پوند در روز با گنجایش
[ترجمه گوگل]کرایه ماشین 35 پوند در روز با گنجایش
5. The cost is approximately $ 60 per person per day, including transportation and food.
[ترجمه ترگمان]هزینه تقریبا ۶۰ دلار برای هر روز، از جمله حمل و نقل و غذا است
[ترجمه گوگل]هزینه تقریبا 60 دلار برای هر فرد در روز، از جمله حمل و نقل و غذا است
[ترجمه گوگل]هزینه تقریبا 60 دلار برای هر فرد در روز، از جمله حمل و نقل و غذا است
6. Their research shows that the average individual watches around three and a half hours of television per day.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات آن ها نشان می دهد که افراد متوسط در هر روز سه ساعت و نیم ساعت تلویزیون تماشا می کنند
[ترجمه گوگل]تحقیقات آنها نشان می دهد که افراد به طور متوسط در طول روز حدود سه ساعت و نیم ساعت از تلویزیون تماشا می کنند
[ترجمه گوگل]تحقیقات آنها نشان می دهد که افراد به طور متوسط در طول روز حدود سه ساعت و نیم ساعت از تلویزیون تماشا می کنند
7. A medium-sized dog will devour at least one can of food per day.
[ترجمه ترگمان]یک سگ با سایز متوسط حداقل می تواند هر روز حداقل یک غذا بخورد
[ترجمه گوگل]یک سگ متوسط می تواند حداقل یک قاشق غذا را در روز مصرف کند
[ترجمه گوگل]یک سگ متوسط می تواند حداقل یک قاشق غذا را در روز مصرف کند
8. The soldiers were rationed to one litre of water each per day.
[ترجمه ترگمان]سربازان هر روز یک لیتر آب را جیره بندی می کردند
[ترجمه گوگل]سربازان به یک لیتر آب در هر روز تقسیم می شوند
[ترجمه گوگل]سربازان به یک لیتر آب در هر روز تقسیم می شوند
9. Your intake of alcohol should not exceed two units per day.
[ترجمه ترگمان]مصرف شما نباید بیش از دو واحد در روز باشد
[ترجمه گوگل]مصرف الکل شما نباید دو واحد در روز تجاوز کند
[ترجمه گوگل]مصرف الکل شما نباید دو واحد در روز تجاوز کند
10. Factory farming has turned the cow into a milk machine, producing anything from 25 to 40 litres of milk per day.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی صنعتی گاو را به یک ماشین شیر تبدیل کرده است و هر روز از ۲۵ تا ۴۰ لیتر شیر تولید می کند
[ترجمه گوگل]کشاورزی کارخانه گاو را به یک ماشین شیر تبدیل کرده است، هر روز از 25 تا 40 لیتر شیر تولید می کند
[ترجمه گوگل]کشاورزی کارخانه گاو را به یک ماشین شیر تبدیل کرده است، هر روز از 25 تا 40 لیتر شیر تولید می کند
11. The average adult man burns 500 to 000 calories per day.
[ترجمه ترگمان]متوسط انسان بالغ، ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ کالری در روز می سوزاند
[ترجمه گوگل]متوسط مرد بالغ 500 تا 000 کالری در روز را می سوزاند
[ترجمه گوگل]متوسط مرد بالغ 500 تا 000 کالری در روز را می سوزاند
12. Do we mean something like one sand grain every square metre of sea-floor per minute, per day, per year?
[ترجمه ترگمان]آیا منظور ما چیزی شبیه به یک دانه شن یا هر متر مربع از کف دریا در هر دقیقه، در هر روز، در هر سال است؟
[ترجمه گوگل]آیا ما معنی چیزی مانند یک دانه شن و ماسه در هر متر مربع کف دریا در هر دقیقه، در هر روز، در سال است؟
[ترجمه گوگل]آیا ما معنی چیزی مانند یک دانه شن و ماسه در هر متر مربع کف دریا در هر دقیقه، در هر روز، در سال است؟
13. Planners expect the new segment of the subway to carry as many as 000 people per day.
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزان انتظار دارند که بخش جدید مترو ۱۰۰۰ نفر را در روز حمل کند
[ترجمه گوگل]برنامه ریزان انتظار دارند بخش جدید مترو به تعداد هزار نفر در روز حمل شود
[ترجمه گوگل]برنامه ریزان انتظار دارند بخش جدید مترو به تعداد هزار نفر در روز حمل شود
پیشنهاد کاربران
در روز
روزانه
هر روز
روزانه
هر روز
کلمات دیگر: