زیاده، زیادی، بحد افراط، بیش از حد، بی نهایت
to a fault
زیاده، زیادی، بحد افراط، بیش از حد، بی نهایت
انگلیسی به فارسی
به یک گسل
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to an extent that is almost too favorable or good.
• مترادف: excessively, overly, overmuch, too, unduly
• مترادف: excessively, overly, overmuch, too, unduly
- He is generous to a fault.
[ترجمه ترگمان] او نسبت به یک گناه بخشنده است
[ترجمه گوگل] او به گناه سخاوتمند است
[ترجمه گوگل] او به گناه سخاوتمند است
جملات نمونه
1. She is generous to a fault.
[ترجمه ترگمان]او نسبت به یک گناه بخشنده است
[ترجمه گوگل]او برای گسل سخاوتمند است
[ترجمه گوگل]او برای گسل سخاوتمند است
2. Jefferson was generous to a fault.
[ترجمه ترگمان]جفرسون آدم سخاوتمندی بود
[ترجمه گوگل]جفرسون به اشتباه سخاوتمندانه بود
[ترجمه گوگل]جفرسون به اشتباه سخاوتمندانه بود
3. Barry's kind, caring and generous to a fault.
[ترجمه ترگمان]بری مهربان و مهربان و سخاوتمند بود
[ترجمه گوگل]نوع بری، مراقبت و سخاوتمندانه به گسل
[ترجمه گوگل]نوع بری، مراقبت و سخاوتمندانه به گسل
4. David was gentle, generous and accommodating to a fault.
[ترجمه ترگمان]دیوید مهربان و بخشنده و مهربان بود
[ترجمه گوگل]دیوید ملایم، سخاوتمندانه و متکی به خطا بود
[ترجمه گوگل]دیوید ملایم، سخاوتمندانه و متکی به خطا بود
5. He is generous to a fault .
[ترجمه ترگمان]او نسبت به یک گناه بخشنده است
[ترجمه گوگل]او به گناه سخاوتمند است
[ترجمه گوگل]او به گناه سخاوتمند است
6. He is particular to a fault.
[ترجمه ترگمان]او مخصوصا مقصر است
[ترجمه گوگل]او به یک گسل خاص است
[ترجمه گوگل]او به یک گسل خاص است
7. She's a really sweet person and she's generous to a fault.
[ترجمه ترگمان]او واقعا آدم نازنینی است و واقعا هم سخاوتمندی دارد
[ترجمه گوگل]او یک شخص واقعا شیرین است و او به گناه سخاوتمندانه است
[ترجمه گوگل]او یک شخص واقعا شیرین است و او به گناه سخاوتمندانه است
8. Others will tell you that she is modest to a fault, funny, clever and warm.
[ترجمه ترگمان]دیگران به شما خواهند گفت که او در مقابل یک عیب، خنده دار، باهوش و گرم است
[ترجمه گوگل]دیگران به شما می گویند که او نسبت به گسستگی، خنده دار، هوشمندانه و گرم است
[ترجمه گوگل]دیگران به شما می گویند که او نسبت به گسستگی، خنده دار، هوشمندانه و گرم است
9. Your tutor may be generous to a fault but can not reward irrelevance or peripheral knowledge display.
[ترجمه ترگمان]مربی شما ممکن است نسبت به یک خطا سخاوتمندانه رفتار کند، اما نمی تواند نامناسب باشد و یا نمایش دانش محیطی را به نمایش بگذارد
[ترجمه گوگل]معلم شما ممکن است به اشتباه سخاوتمندانه باشد اما نمیتواند بی ربط بودن یا نمایش دانش محیطی را پاداش دهد
[ترجمه گوگل]معلم شما ممکن است به اشتباه سخاوتمندانه باشد اما نمیتواند بی ربط بودن یا نمایش دانش محیطی را پاداش دهد
10. He is loyal to a fault, even to his enemies.
[ترجمه ترگمان]او به یک گناه وفادار است، حتی به دشمنان او
[ترجمه گوگل]او به تقصیر وفادار است، حتی به دشمنانش
[ترجمه گوگل]او به تقصیر وفادار است، حتی به دشمنانش
11. Flamsteed, meticulous to a fault, had spent forty years mapping the heavens-and had still not released his data.
[ترجمه ترگمان]فلمستد، که در برابر خطا دقیق بود، چهل سال را صرف نقشه برداری از آسمان ها کرده بود - و هنوز هم داده های خود را منتشر نکرده بود
[ترجمه گوگل]Flamsteed، دقیق به خطا، چهل سال را صرف نقشه برداری از آسمان کرد - و هنوز اطلاعات خود را منتشر نکرده بود
[ترجمه گوگل]Flamsteed، دقیق به خطا، چهل سال را صرف نقشه برداری از آسمان کرد - و هنوز اطلاعات خود را منتشر نکرده بود
12. His father's brother, Gloucester had hitherto been loyal to a fault.
[ترجمه ترگمان]برادر پدرش، Gloucester تا به حال به یک گناه وفادار مانده بود
[ترجمه گوگل]برادر پدرش، گلاستر تا به حال وفادار به تقصیر بوده است
[ترجمه گوگل]برادر پدرش، گلاستر تا به حال وفادار به تقصیر بوده است
13. People who think they’re generous to a fault usually think that’s their only fault. Sydney J. Harris
[ترجمه ترگمان]افرادی که فکر می کنند که نسبت به یک گناه سخاوتمند هستند معمولا فکر می کنند که این فقط تقصیر آن ها است سیدنی جی هریس
[ترجمه گوگل]افرادی که فکر می کنند که به گناه سخاوتمند هستند معمولا فکر می کنند این تنها خطای آنهاست سیدنی جی هریس
[ترجمه گوگل]افرادی که فکر می کنند که به گناه سخاوتمند هستند معمولا فکر می کنند این تنها خطای آنهاست سیدنی جی هریس
14. David was loyal to a fault, and in his naive understanding quietly expected the same kind of loyalty in return.
[ترجمه ترگمان]دیوید به یک گناه وفادار بود، و در آن درک ساده لوحانه خود نیز همان گونه وفاداری را داشت که در بازگشت وجود داشت
[ترجمه گوگل]دیوید به تقصیر وفادار بود و در فضایی ساده و بی رحمانه و بی رحمانه، وفاداری خود را در عوض انتظار می برد
[ترجمه گوگل]دیوید به تقصیر وفادار بود و در فضایی ساده و بی رحمانه و بی رحمانه، وفاداری خود را در عوض انتظار می برد
15. The Iron Lady, to a fault, seems to think that as well.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که بانوی آهنین حق دارد چنین فکری بکند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که بانوی آهن، به دلیل گسل نیز همینطور است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که بانوی آهن، به دلیل گسل نیز همینطور است
پیشنهاد کاربران
بیش از حد و اندازه، در حد افراط، به صورت افراطی, ( آشری حدده = به ترکی ) , excessively, overly, too
to a degree exceeding normal or proper limits
Im forgiving to a fault
to a degree exceeding normal or proper limits
Im forgiving to a fault
کلمات دیگر: