1. she felt that jealousy had corroded her relationship with her husband
احساس می کرد که حسادت رابطه ی او با شوهرش را خراب کرده است.
2. the car's radiator is completely corroded
رادیاتور اتومبیل کاملا زنگ زده است.
3. Rust has corroded the steel rails.
[ترجمه ترگمان](راست)میله های فولادی را تعمیر کرده است
[ترجمه گوگل]زنگ آهن ریل فولاد را سد کرده است
4. The metal has corroded because of rust.
[ترجمه ترگمان]فلز به خاطر زنگ زدن زنگ زده است
[ترجمه گوگل]این فلز به علت زنگ زدگی خورده است
5. The copper pipework has corroded in places.
[ترجمه ترگمان]مس copper در بعضی جاها زنگ زده است
[ترجمه گوگل]لوله های مس در مکان های آسیب دیده است
6. If the pipe is badly corroded, it should be replaced.
[ترجمه ترگمان]اگر لوله به شدت زنگ زده است، باید تعویض شود
[ترجمه گوگل]اگر لوله به شدت خورده شود، آن باید جایگزین شود
7. Corruption has corroded our confidence in the police force.
[ترجمه ترگمان]فساد اعتماد ما را به نیروی پلیس افزایش داده است
[ترجمه گوگل]فساد اعتماد ما به نیروی پلیس است
8. The pipework was badly corroded in places.
[ترجمه ترگمان]The در بعضی جاها زنگ زده و فرسوده شده بود
[ترجمه گوگل]لوله ها به شدت در مکان ها آسیب دیده بودند
9. This was quickly followed by three very corroded Roman minims which were impossible to identify as the markings had been completely erased.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، سه تن از minims رومی که به سختی خورده بودند، به سرعت از پی او رد شدند، اما علائم آن به کلی پاک شده بود
[ترجمه گوگل]این به سرعت توسط سه معادن روم سستدار شد که به عنوان نشانه گذاری به طور کامل پاک شده بودند، شناسایی نشدند
10. We think she corroded for only a matter of weeks before being colonised.
[ترجمه ترگمان]ما فکر می کنیم که اون فقط چند هفته قبل از اینکه \"colonised\" باشه، زنگ زده
[ترجمه گوگل]ما فکر می کنیم که او فقط چند هفته قبل از استعمار سقوط کرد
11. Over the years, rain, wind, and sun had corroded the statue, turning the bronze a bright green.
[ترجمه ترگمان]در طول سال ها باران، باد و آفتاب مجسمه را خورده بودند و برنز را به رنگ سبز روشن تبدیل کرده بودند
[ترجمه گوگل]در طول سالها، باران، باد و خورشید مجسمه خورده بود، و برنز را به رنگ سبز روشن تبدیل می کرد
12. Leaking, discoloured, swollen, rusty or corroded batteries should never be used.
[ترجمه ترگمان]Leaking، کشیده، متورم، زنگ زده یا زنگ زده، هرگز نباید از آن استفاده کرد
[ترجمه گوگل]هرگز نباید از باتری های نشتی، رنگ آمیزی، تورم، زنگ زده و یا خوردگی استفاده شود
13. Metal is easily corroded, but the skill lies in producing an attractive colour which is even in tone and texture.
[ترجمه ترگمان]فلز به راحتی زنگ زده است، اما مهارت در تولید یک رنگ جذاب است که حتی با لحن و بافت است
[ترجمه گوگل]فلز به راحتی سست می شود، اما این مهارت در تولید رنگ جذاب است که حتی در تن و بافت است
14. A row of corroded steel drums caught her eye but she quickly discounted them.
[ترجمه ترگمان]یک ردیف طبل از فولاد فرسوده، چشم او را گرفته بود، اما به سرعت آن ها را نادیده گرفت
[ترجمه گوگل]یک ردیف از درام های فولاد ضد زنگ چشم او را گرفت اما او به سرعت آنها را تخفیف داد
15. Acid has corroded the iron .
[ترجمه ترگمان]اسید از آهن زنگ زده است
[ترجمه گوگل]اسید آهن را قرمز کرده است