کلمه جو
صفحه اصلی

correctitude


معنی : صحت، درستی
معانی دیگر : حسن سلوک، رفتار نیک، صحت عمل، درست کنش

انگلیسی به فارسی

درستی، صحت


انگلیسی به انگلیسی

• appropriate behavior

مترادف و متضاد

صحت (اسم)
accuracy, precision, exactitude, correctness, authenticity, validity, veracity, verity, validation, correctitude, rectitude

درستی (اسم)
integrity, accuracy, precision, exactitude, correctness, validity, truth, validation, justice, correctitude, honesty, trueness, rectitude, legitimacy

جملات نمونه

1. The correctitude of the method described in this paper was deeply imported by the same result got by using the principle system rejection to disturbance and a simulation result.
[ترجمه ترگمان]The روشی که در این مقاله توضیح داده شد عمیقا از همان نتیجه استفاده شد که با استفاده از رد سیستم اصلی به اختلال و نتیجه شبیه سازی بدست آمد
[ترجمه گوگل]اصلاح روش که در این مقاله توصیف شده بود عمیقا وارد شده توسط همان نتیجه با استفاده از رد اصلی سیستم به اختلال و یک نتیجه شبیه سازی شده است

2. Heat quench heat temper heat anneal heat correctitude.
[ترجمه ترگمان]گرما گرما گرما را می سوزاند و گرما را می سوزاند
[ترجمه گوگل]حرارت گرما خنک گرما را تشدید می کند

3. So the view of correctitude and keeping peace have a great influence to development of the return of "Model on the Jin and Tang dynasties".
[ترجمه ترگمان]بنابراین دیدگاه of و حفظ صلح تاثیر زیادی بر توسعه \"مدل جین و تانگ\" دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین دیدگاه اصلاح و حفظ صلح تاثیر زیادی بر توسعه بازگشت �مدل در سلسله جین و تانگ� دارد

4. And about something as important as so much land and money he would speak with correctitude.
[ترجمه ترگمان]و در مورد چیزی به اندازه زمین و پول، با correctitude صحبت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]و در مورد چیزی به اندازه زمین و پول بسیار مهم است که با اصلاحیه صحبت می کند

5. We can take the countermeasures as follows: strengthen the construction of administrative department, including the education of ideology, enhance the self management and correctitude of conception.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم اقدامات متقابل را به صورت زیر اتخاذ کنیم: تقویت ساختار اداری، از جمله آموزش ایدئولوژی، افزایش مدیریت خود و درک مفهوم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم اقدامات مخالف را به شرح زیر تقویت ساخت اداره اداری، از جمله آموزش ایدئولوژی، افزایش مدیریت خود و اصلاح مفهوم

6. It bases on biology mechanics theory and herbalist doctor's massage correctitude bone theory .
[ترجمه ترگمان]این نظریه بر روی نظریه مکانیک زیست شناسی و مغز استخوان قدامی مغز استخوان قرار دارد
[ترجمه گوگل]این تئوری مبتنی بر نظریه مکانیک زیست شناسی و اصلاح ماساژ پزشکی گیاه پزشکی است

7. Light intensity of facula increases when the diameter of the trees increases, and there lies a correctitude .
[ترجمه ترگمان]هنگامی که قطر درختان افزایش می یابد، شدت نور of افزایش می یابد و یک correctitude وجود دارد
[ترجمه گوگل]شدت نور facula افزایش می یابد زمانی که قطر درختان افزایش می یابد، و اصلاح وجود دارد


کلمات دیگر: