1. Small contusion on the right cheek as well.
[ترجمه ترگمان] کوفتگی کوچیک روی گونه راستش
[ترجمه گوگل]مشروب کوچک در سمت راست نیز
2. Police questioned what Sheppard claimed was a spinal contusion.
[ترجمه ترگمان]پلیس از چیزی که شپرد ادعا کرده بود سوال کرد
[ترجمه گوگل]پلیس در مورد چیزی که شپرد ادعا کرد، مشکلی ستون فقرات بود
3. The next Saturday, there was another temporal lobe contusion patient.
[ترجمه ترگمان]شنبه بعد، یکی دیگر از بیماران contusion لوب گیجگاهی هم وجود داشت
[ترجمه گوگل]شنبه بعد، یک بیمار دیگر همسو با لوب وجود داشت
4. Methods. Contusion SCI was induced by placing a 25-g rod onto the spinal cord for 90 seconds in athymic nude rats.
[ترجمه ترگمان]روش ها بررسی های SCI با قرار دادن یک میله ۲۵ گرم بر روی طناب نخاعی به مدت ۹۰ ثانیه در athymic موش های برهنه القا شد
[ترجمه گوگل]مواد و روش ها Contusion SCI با قرار دادن یک میله 25 گیگاوات بر روی نخاع به مدت 90 ثانیه در موش های صحرایی برهنه ایجاد شد
5. Methods 83 eyes with anterior segment contusion were examined by regular ophthalmic examination, ophthalmic B scan, and ultrasound biomicroscope.
[ترجمه ترگمان]روش ها ۸۳ - چشم ها با بخش جلویی contusion با بررسی منظم ophthalmic، ophthalmic B، و فراصوت مورد آزمایش قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]روش ها: 83 چشم با سونوگرافی بخش قدامی با استفاده از معاینه منظم چشم، چشم چشم B و بیومیکروسکوپ اولتراسوند بررسی شد
6. Objective To evaluate ocular contusion by fundus fluorescein angiography.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی contusion عینی توسط fundus fluorescein آنژیوگرافی می باشد
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی خونریزی چشم با استفاده از آنژیوگرافی فوندوس فلورسسین
7. The delayed pulmonary contusion can not be assimilated completely, and may remained pulmonary fibrosis, pleural incrassation or conglutination.
[ترجمه ترگمان]The ریوی به تاخیر افتاده را نمی توان به طور کامل جذب کرد و ممکن است pulmonary ریوی، pleural incrassation یا conglutination باشد
[ترجمه گوگل]تسریع در انقباض ریوی تاخیر به طور کامل نمی تواند جذب شود، و ممکن است فیبروز ریوی، سوزش پلور یا انسداد پلاکت باشد
8. And main types of injuries are contusion, scratch, sprain and strain.
[ترجمه ترگمان]انواع مختلفی از جراحات عبارتند از: contusion، خراش، پیچ و پیچ
[ترجمه گوگل]و انواع اصلی آسیب ها عبارتند از ترس، خراش، کشش و فشار
9. It occurs in the laceration and contusion as well as in the clean surgical incision.
[ترجمه ترگمان]آن در پارگی و contusion و همچنین در برش عمل جراحی تمیز رخ می دهد
[ترجمه گوگل]این در انهدام و انحراف و همچنین در برش جراحی تمیز اتفاق می افتد
10. Mechanical causes include coccygeal contusion, luxation, hypermobility or tumor. Neurogenic causes include referred pain from lumbar or sacral roots, or dysfunction of the autonomic nervous system.
[ترجمه ترگمان]علل مکانیکی شامل coccygeal contusion، luxation، hypermobility یا تومور می باشد علل neurogenic شامل درد منسوب به ریشه های lumbar یا sacral، یا اختلال عملکرد سیستم عصبی خود مختار است
[ترجمه گوگل]علل مکانیکی شامل کنکاش کوکسیال، لوکاسیون، حرکات زیاد یا تومور است علل نوروژنیک شامل درد اشاره شده از ریشه های کمری یا ساکولار یا اختلال عملکرد سیستم عصبی اتونوم است
11. Conjunctival injury: contusion to the eye, mainly in the palpebral fissure Department of subconjunctival hemorrhage, edema.
[ترجمه ترگمان]آسیب Conjunctival: contusion به چشم، عمدتا در بخش شکاف palpebral، خونریزی subconjunctival، ادم کشی
[ترجمه گوگل]آسیب زخم های مفصلی به چشم، عمدتا در شکاف پالپبروال، خونریزی زیر سونوگرافی، ادم
12. How does hamstring rigid contusion do?
[ترجمه ترگمان]\"hamstring hamstring\" (hamstring rigid)چگونه می تواند این کار را انجام دهد؟
[ترجمه گوگل]چگونگی همجنس گرایی سخت گیرانه انجام می شود؟
13. Methods: To research 138 cases of eyeball contusion retrospectively.
[ترجمه ترگمان]روش ها: برای تحقیق در مورد ۱۳۸ مورد از کره چشم با نگاهی به گذشته
[ترجمه گوگل]روش ها برای تحقیق 138 مورد از کنجکاوی چشمی به صورت گذشته ی گذشته
14. Death was due to fractures of the skull and severe cerebral contusion.
[ترجمه ترگمان]مرگ ناشی از شکستگی جمجمه و contusion شدید بوده
[ترجمه گوگل]مرگ ناشی از شکستگی جمجمه و گرفتگی شدید مغزی بود
15. Initial word from the training room was a lower leg contusion.
[ترجمه ترگمان]اولین کلمه از اتاق تمرین پای پایین بود
[ترجمه گوگل]کلمه اولیه از اتاق تمرین یک تکه پای سینه بود