کلمه جو
صفحه اصلی

clerical work

انگلیسی به انگلیسی

• office work, work done by clerks

جملات نمونه

1. In return he performed clerical work for the secretaries themselves.
[ترجمه ترگمان]در عوض، کار دفتری را برای خود منشی ها انجام داد
[ترجمه گوگل]در عوض او کار روحانی را برای خود منصوب کرد

2. He shows a flair for clerical work, though.
[ترجمه ترگمان]با این حال، وی یک استعداد برای کار دفتری را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]هرچند او برای کار روحانی شادی می بخشد

3. According to this study, clerical work is merely an occupational category through which men pass.
[ترجمه ترگمان]طبق این تحقیق، کار دفتری صرفا یک طبقه شغلی است که افراد از آن عبور می کنند
[ترجمه گوگل]بر طبق این مطالعه، کار روحانی صرفا یک طبقه شغلی است که از طریق آنها مردگان عبور می کنند

4. The remaining 30% leave clerical work before they are 30.
[ترجمه ترگمان]۳۰ درصد باقیمانده قبل از ۳۰ سالگی کار دفتری را ترک می کنند
[ترجمه گوگل]30٪ باقی مانده کار روحانی را قبل از اینکه 30 ساله باشند، ترک کنند

5. General administration and clerical work - officers and clerical assistant.
[ترجمه ترگمان]مدیریت عمومی و کارمندان دفتری و دستیاران اداری
[ترجمه گوگل]کار اداری و روحانی - افسران و دستیار روحانی

6. In other roles -- doing clerical work, handling phones -- her garb is less formal.
[ترجمه ترگمان]در نقش های دیگر - انجام کار دفتری، رسیدگی به تلفن ها، لباس او کم تر رسمی است
[ترجمه گوگل]در نقش های دیگر - انجام کار روحانی، دست زدن به تلفن - لباس خود را کمتر رسمی است

7. The clerical work is handled by a national agency who services all the other groups in the company.
[ترجمه ترگمان]کار دفتری توسط یک اداره ملی اداره می شود که تمام گروه های دیگر شرکت را اداره می کند
[ترجمه گوگل]کار روحانی توسط یک سازمان ملی انجام می شود که تمام گروه های دیگر شرکت را اداره می کند

8. From this evidence Marshall etal. also conclude that clerical work has not been proletarianized.
[ترجمه ترگمان]از این شواهد (مارشال etal) همچنین نتیجه گرفت که کار دفتری proletarianized نبوده است
[ترجمه گوگل]از این شواهد مارشال همچنین نتیجه گیری می کند که کار روحانی پرولتاریا نبوده است

9. He had a clerical work in an office.
[ترجمه ترگمان]دفتری داشت که در دفتری کار می کرد
[ترجمه گوگل]او یک کار روحانی در یک دفتر داشت

10. I am interested in the clerical work improvement program in this big company.
[ترجمه ترگمان]من به برنامه بهبود کار دفتری در این شرکت بزرگ علاقه مند هستم
[ترجمه گوگل]من علاقه مند به برنامه بهبود روحانی در این شرکت بزرگ هستم

11. Have related clerical work equivalent to the level of Account Clerk, including the preparation of financial reports and have Good english communication skills.
[ترجمه ترگمان]دارای کار دفتری مربوط به سطح کلرک از جمله تهیه گزارش ها مالی و مهارت های ارتباطی خوب انگلیسی هستند
[ترجمه گوگل]کار مربوط به روحانی معادل با سطح کارمند حساب، از جمله آماده سازی گزارش های مالی و مهارت های ارتباطی خوب انگلیسی است

12. Have you ever done any clerical work?
[ترجمه ترگمان]تا حالا کاره ای دفتری انجام دادی؟
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال هر کار روحانی انجام داده اید؟

13. He has been doing clerical work since his graduation from theological college.
[ترجمه ترگمان]او از زمان فارغ التحصیلی خود از دانشکده الهیات در حال انجام کاره ای دفتری بوده است
[ترجمه گوگل]او از زمان فارغ التحصیلی خود از دانشکدۀ الهیات، کار روحانی انجام داده است

14. Responsible for departmental clerical work and assist Director of Engineering in coordinating with all departments.
[ترجمه ترگمان]مسیول کار دفتری دپارتمان و کمک به مدیر مهندسی در هماهنگی با همه بخش ها
[ترجمه گوگل]مسئول کار اداری بخش اداری و کمک به مدیر فنی در هماهنگی با تمام بخش ها

پیشنهاد کاربران

کار دفتری
کار اداری


کلمات دیگر: