کلمه جو
صفحه اصلی

correcting


معنی : مصلح

انگلیسی به فارسی

اصلاح کردن، مصلح


انگلیسی به انگلیسی

• repairing, amending, putting right

مترادف و متضاد

مصلح (صفت)
corrective, correcting

جملات نمونه

1. correcting fluid
لاک غلطگیری (مایع سفیدی که روی غلط های نوشته یا ماشین شده می مالند تا محو شوند)

2. They were of great service in correcting my jejune generalizations.
[ترجمه ترگمان]آن ها در تصحیح کردن generalizations jejune بسیار عالی بودند
[ترجمه گوگل]آنها در اصلاح تعمیمات ژیونه من از خدمات عالی برخوردار بودند

3. The teacher is correcting the examination papers agreeably because all her students have done well in the examination.
[ترجمه ترگمان]معلم کاغذهای معاینه را به خوبی تصحیح می کند، زیرا همه شاگردانش در امتحانات موفق عمل کرده اند
[ترجمه گوگل]معلم مقالات امتحان را باطل می کند زیرا همه دانش آموزان او در معاینه خوب عمل کرده اند

4. 'It was in April no, May,' he said, correcting himself.
[ترجمه ترگمان]در حالی که خود را تصحیح می کرد، گفت: ماه آوریل، ماه مه بود
[ترجمه گوگل]او گفت، 'در ماه آوریل هیچ، مه،' او گفت، اصلاح خود

5. You made me look so small, correcting me in front of everybody.
[ترجمه ترگمان]تو مجبورم کردی خیلی کوچیک به نظر بیام که جلوی همه منو اصلاح می کردی
[ترجمه گوگل]شما به من خیلی کوچک نگاه کردید، من را در مقابل همه چیز اصلاح کنید

6. They issued a statement correcting the one they had made earlier.
[ترجمه ترگمان]آن ها بیانیه ای را منتشر کردند که همانی بود که قبلا ساخته بودند
[ترجمه گوگل]آنها بیانیه ای را تصحیح کردند که پیش از آن ساخته بودند

7. As to correcting our homework, the teacher always makes us do it ourselves.
[ترجمه ترگمان]در حالی که برای تصحیح تکالیف خود، معلم همیشه ما را وادار می کند که خودمان این کار را انجام دهیم
[ترجمه گوگل]معلم همیشه به ما کمک می کند تا خودمان را انجام دهیم

8. She was too clever by half - always correcting the teacher or coming back with a smart answer.
[ترجمه ترگمان]او بیش از حد باهوش بود - همیشه معلم را تصحیح می کرد یا با یک پاسخ زیرکانه پاسخ می داد
[ترجمه گوگل]او نیمه بسیار هوشمندانه بود - همیشه معلم را اصلاح کرد یا با پاسخ هوشمندانه به عقب بازگرداند

9. He warned that correcting the mistakes of the present administration would not be easy.
[ترجمه ترگمان]او هشدار داد که اصلاح اشتباه ات دولت کنونی آسان نخواهد بود
[ترجمه گوگل]او هشدار داد که تصحیح اشتباهات دولت فعلی آسان نخواهد بود

10. I spent months correcting my swing.
[ترجمه ترگمان]ماه ها طول کشید تا swing رو اصلاح کنم
[ترجمه گوگل]ماه ها را صرف نوسان کردم

11. I spent all evening correcting essays.
[ترجمه ترگمان] تمام شب مقالات رو تصحیح کردم
[ترجمه گوگل]من همه مقاله های اصلاحی را صرف کردم

12. He spent much time correcting my grammar.
[ترجمه ترگمان]او زمان زیادی را صرف تصحیح کردن دستور زبان من کرد
[ترجمه گوگل]او زمان زیادی را صرف اصلاح دستور زبان کردم

13. He was correcting his proof sheets in his study.
[ترجمه ترگمان]داشت ملحفه خودش را در اتاق مطالعه اش تصحیح می کرد
[ترجمه گوگل]او در تحقیق خود، ورقهای اثباتش را اصلاح کرد

14. He developed nervous problems after people began repeatedly correcting him.
[ترجمه ترگمان]او بعد از اینکه مردم مکررا او را تصحیح می کردند مشکلات عصبی ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]او بعد از اینکه بارها و بارها او را تصحیح کرد، مشکلات عصبی ایجاد کرد

15. But he warned that correcting the mistakes of the present administration would not be easy.
[ترجمه ترگمان]اما او هشدار داد که اصلاح اشتباه ات دولت کنونی آسان نخواهد بود
[ترجمه گوگل]اما او هشدار داد که تصحیح اشتباهات دولت فعلی آسان نخواهد بود

پیشنهاد کاربران

تصحیح، اصلاح


کلمات دیگر: