کلمه جو
صفحه اصلی

sorely


معنی : بسیار، بشدت، بسختی
معانی دیگر : به سختی، سخت، به شدت، شدیدا

انگلیسی به فارسی

بشدت، بسختی، بسیار


به شدت، بشدت، بسختی، بسیار


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
(1) تعریف: painfully or grievously.

(2) تعریف: extremely, greatly, or urgently.

- a sorely needed improvement
[ترجمه ترگمان] به شدت محتاج بهبود است
[ترجمه گوگل] یک پیشرفت شدیدا مورد نیاز است
- sorely tempted to cheat
[ترجمه ترگمان] سخت وسوسه شده بود که تقلب کند،
[ترجمه گوگل] به شدت وسوسه به تقلب کردن

• severely, badly, grievously; very much, extremely
you use sorely to emphasize that a feeling such as disappointment or need is very strong.

مترادف و متضاد

بسیار (قید)
very, many, much, far, lots, plenty, sorely, lot, precious, so much, galore

بشدت (قید)
extremely, acutely, sorely, hardly

به سختی (قید)
sorely

جملات نمونه

1. sorely needed
به شدت مورد نیاز

2. we sorely need you
سخت به شما نیاز داریم.

3. job was sorely tried
ایوب شدیدا به ستوه آورده شد.

4. and herein you were sorely mistaken
و در این مورد شما کاملا در اشتباه بودید.

5. I was sorely tempted to retaliate.
[ترجمه ترگمان]خیلی وسوسه شدم که تلافی کنم
[ترجمه گوگل]به شدت وسوسه شدم که تلافی کنم

6. I for one was sorely disappointed.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها خیلی ناامید شده بود
[ترجمه گوگل]من برای یکی بسیار ناامید شدم

7. I was sorely tempted to say exactly what I thought of his offer.
[ترجمه ترگمان]خیلی وسوسه شدم که دقیقا آنچه را که به پیشنهادش فکر می کردم بگویم
[ترجمه گوگل]من به شدت وسوسه شدم بگویم دقیقا چه چیزی از پیشنهادش فکر کردم

8. The room was sorely in need of a fresh coat of paint.
[ترجمه ترگمان]اتاق به کلی نیازمند یک کت و شلوار تازه بود
[ترجمه گوگل]اتاق به شدت نیاز به یک پوشش جدید رنگ داشت

9. John will be sorely missed by his family and friends.
[ترجمه ترگمان]جان توسط خانواده و دوستانش به شدت از دست خواهد رفت
[ترجمه گوگل]جان از خانواده و دوستانش ناراحت خواهد شد

10. She was sorely missed at the reunion.
[ترجمه ترگمان]خیلی دلش برای تجدید دیدار تنگ شده بود
[ترجمه گوگل]او به شدت از رویارویی از دست رفته بود

11. Their patience was sorely tested as yet another delay to the scheduled service was announced.
[ترجمه ترگمان]صبر و شکیبایی آن ها به شدت مورد آزمایش قرار گرفته بود و هنوز تاخیر دیگری در راه خدمت برنامه ریزی شده اعلام شده بود
[ترجمه گوگل]صبر و شکیبایی آنها به شدت مورد آزمایش قرار گرفت و تاخیر دیگری برای خدمات برنامه ریزی شده اعلام شد

12. Courage is a quality that is sorely lacking in world leaders today.
[ترجمه ترگمان]شجاعت، کیفیتی است که امروزه به شدت فاقد رهبران جهان است
[ترجمه گوگل]شجاعت کیفیتی است که امروزه در رهبران جهان به شدت فقیر است

13. Your financial help is sorely needed.
[ترجمه ترگمان]کمک مالی شما به شدت مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]کمک مالی شما به شدت مورد نیاز است

14. She was sorely tempted to throw the wine in his face.
[ترجمه ترگمان]سخت وسوسه شده بود که شراب را در صورتش بریزد
[ترجمه گوگل]او به شدت وسوسه کرد که شراب را در چهره اش بچرخاند

15. Jim will be sorely missed .
[ترجمه ترگمان]جیم خیلی دلش برای جیم تنگ خواهد شد
[ترجمه گوگل]جیم خیلی ناراحت خواهد شد

We sorely need you.

سخت به شما نیاز داریم.


sorely needed

به‌شدت مورد‌نیاز



کلمات دیگر: